بعد از آنکه حضرت علی علیه السّلام را در شب 19 ماه رمضان س
بعد از آنکه حضرت علی علیه السّلام را در شب 19 ماه رمضان سال چهلم هجرت ، مضروب ساختند و آن حضرت در روزهای آخر عمر شریف اش ، در بستر خوابیده بود، گاهی چشمهایش را باز می کرد و می فرمود:
« سَلُونی قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونی : هر چه می خواهید از من بپرسید، قبل از آنکه از میان شما بروم »
صعصعة بن صوحان ، یکی از حاضرین بود، عرض کرد:
یا امیرالمؤ منین ! آیا شما افضل هستید یا حضرت آدم علیه السّلام
آقا، چشمهای مبارک خویش را گشوده و فرمود:
« انسان خوب نیست از خودش تعریف کند، امّا برای اینکه ، نعمتهای الهی را در حق خودم اظهار کرده و نوعی شکرگزاری کرده باشم ؛ جواب ترا می گویم : خداوند متعال آدم را داخل بهشت کرد و تمام نعمتهایش را بر او مباح و حلال نمود، فقط او را از خوردن گندم مانع شد، و با وجود منع الهی ، از آن گندم خورد؛ ولی برای من ، گندم مباح بود، امّا از آن استفاده نکردم »
صعصعه عرض کرد:
شما افضل هستید یا حضرت نوح ؟
امام علیه السّلام فرمود:
« زمانیکه قوم نوح او را اذیت و آزار رساندند؛ حضرت نوح آنها را نفرین کرد و فرمود: (رَبِّ لا تَذَرْ عَلَی الاُرْضِ مِنْ الْکافِرینَ دَیّاراً): پروردگارا! هیچ یک از کافران را بر روی زمین باقی مگذار!و آنها هلاک شدند ولی من ، با این همه مصیبت و آزار، در عمر خود نفرین نکردم »
صعصعه پرسید:
آیا شما افضل هستید یا ابراهیم خلیل علیه السّلام
فرمود: « ابراهیم علیه السّلام به خداوند عرضه داشت : (رَبِّ اَرِنی کَیْفَ تُحْیِ الْمُوتی )(sad)خداوندا ! به من نشان بده که چگونه این مردگان پوسیده را زنده خواهی کرد.) خطاب رسید: ابراهیم مگر به قدرت ما ایمان نیاورده ای ؟ عرض کرد: چرا؟، ولی می خواهم قلبم مطمئن شود. امّا ایمان من در مرتبه ایست که (لَوْ کُشِفَ الْغِطاءُ ما ازْدَدْتُ یَقیناً): هرگاه تمام پرده های بین خالق و مخلوق برداشته شود، یقین و اطمینان من به حدّی است که کم و زیاد نمی شود، یعنی در بالاترین درجه ایمان »
صعصعه گفت :
یا علی ! شما افضل هستید یا موسی علیه السّلام ؟
امام فرمود:
« زمانیکه خداوند تبارک و تعالی ، حضرت موسی را به سوی فرعون فرستاد و به او ید بیضا و عصا را بعنوان معجزه عنایت کرد، و فرمان داد که : برو بسوی فرعون ، موسی علیه السّلام عرض کرد: (وَ لَهُمْ عَلَیَّ دَنْبٌ فَاَخافُ اَنْ یَقْتُلُوْنِ)(sad)پروردگارا ! آنان به اعتقاد خودشان ، مرا گناهکار می دانند؛ می ترسم مرا بکشند.) و از خداوند درخواست کرد که برادرش هارون را هم با او همراه کند. امّا وقتیکه پیامبر بزرگوار اسلام صلّی اللّه علیه و آله مرا مأمور کرد سوره برائت را بسوی فرعونهای مکّه ببرم و در موسم حج بخوانم ، با آنکه بسیاری از پهلوانان و پدران و برادران آنها را در جنگ کشته بودم ؛ ذرّه ای به دلم خوف نیامد و کسی را برای کمک و یاری نخواستم و به تنهائی سوره برائت را برده و بر آنها قرائت کردم »
صعصعه عرض کرد:
یا علی ! شما افضل هستید یا حضرت عیسی علیه السّلام ؟
امام فرمود:
« آنگاه که آثار وضع حمل ، در مادر عیسی ظاهر شد و خواست بچه اش را بدنیا آورد از طرف خداوند فرمان رسید: مریم ! از بیت المقدس بیرون رو که اینجا جای زایمان نیست ؛ اینجا عبادتگاه است . او بدستور الهی ، به زیر یک نخله خشک پناه برد. امّا وقتی مادر من ، در مسجدالحرام آثار وضع حمل را دید خواست که از آنجا بیرون رود، خداوند امر فرمود: که داخل خانه ما بیا! و دیوار کعبه شکافته شد، مادرم مرا در خانه خدا بدنیا آورد و سه روز مهمان پروردگارم بود »بحار.73.456
« سَلُونی قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونی : هر چه می خواهید از من بپرسید، قبل از آنکه از میان شما بروم »
صعصعة بن صوحان ، یکی از حاضرین بود، عرض کرد:
یا امیرالمؤ منین ! آیا شما افضل هستید یا حضرت آدم علیه السّلام
آقا، چشمهای مبارک خویش را گشوده و فرمود:
« انسان خوب نیست از خودش تعریف کند، امّا برای اینکه ، نعمتهای الهی را در حق خودم اظهار کرده و نوعی شکرگزاری کرده باشم ؛ جواب ترا می گویم : خداوند متعال آدم را داخل بهشت کرد و تمام نعمتهایش را بر او مباح و حلال نمود، فقط او را از خوردن گندم مانع شد، و با وجود منع الهی ، از آن گندم خورد؛ ولی برای من ، گندم مباح بود، امّا از آن استفاده نکردم »
صعصعه عرض کرد:
شما افضل هستید یا حضرت نوح ؟
امام علیه السّلام فرمود:
« زمانیکه قوم نوح او را اذیت و آزار رساندند؛ حضرت نوح آنها را نفرین کرد و فرمود: (رَبِّ لا تَذَرْ عَلَی الاُرْضِ مِنْ الْکافِرینَ دَیّاراً): پروردگارا! هیچ یک از کافران را بر روی زمین باقی مگذار!و آنها هلاک شدند ولی من ، با این همه مصیبت و آزار، در عمر خود نفرین نکردم »
صعصعه پرسید:
آیا شما افضل هستید یا ابراهیم خلیل علیه السّلام
فرمود: « ابراهیم علیه السّلام به خداوند عرضه داشت : (رَبِّ اَرِنی کَیْفَ تُحْیِ الْمُوتی )(sad)خداوندا ! به من نشان بده که چگونه این مردگان پوسیده را زنده خواهی کرد.) خطاب رسید: ابراهیم مگر به قدرت ما ایمان نیاورده ای ؟ عرض کرد: چرا؟، ولی می خواهم قلبم مطمئن شود. امّا ایمان من در مرتبه ایست که (لَوْ کُشِفَ الْغِطاءُ ما ازْدَدْتُ یَقیناً): هرگاه تمام پرده های بین خالق و مخلوق برداشته شود، یقین و اطمینان من به حدّی است که کم و زیاد نمی شود، یعنی در بالاترین درجه ایمان »
صعصعه گفت :
یا علی ! شما افضل هستید یا موسی علیه السّلام ؟
امام فرمود:
« زمانیکه خداوند تبارک و تعالی ، حضرت موسی را به سوی فرعون فرستاد و به او ید بیضا و عصا را بعنوان معجزه عنایت کرد، و فرمان داد که : برو بسوی فرعون ، موسی علیه السّلام عرض کرد: (وَ لَهُمْ عَلَیَّ دَنْبٌ فَاَخافُ اَنْ یَقْتُلُوْنِ)(sad)پروردگارا ! آنان به اعتقاد خودشان ، مرا گناهکار می دانند؛ می ترسم مرا بکشند.) و از خداوند درخواست کرد که برادرش هارون را هم با او همراه کند. امّا وقتیکه پیامبر بزرگوار اسلام صلّی اللّه علیه و آله مرا مأمور کرد سوره برائت را بسوی فرعونهای مکّه ببرم و در موسم حج بخوانم ، با آنکه بسیاری از پهلوانان و پدران و برادران آنها را در جنگ کشته بودم ؛ ذرّه ای به دلم خوف نیامد و کسی را برای کمک و یاری نخواستم و به تنهائی سوره برائت را برده و بر آنها قرائت کردم »
صعصعه عرض کرد:
یا علی ! شما افضل هستید یا حضرت عیسی علیه السّلام ؟
امام فرمود:
« آنگاه که آثار وضع حمل ، در مادر عیسی ظاهر شد و خواست بچه اش را بدنیا آورد از طرف خداوند فرمان رسید: مریم ! از بیت المقدس بیرون رو که اینجا جای زایمان نیست ؛ اینجا عبادتگاه است . او بدستور الهی ، به زیر یک نخله خشک پناه برد. امّا وقتی مادر من ، در مسجدالحرام آثار وضع حمل را دید خواست که از آنجا بیرون رود، خداوند امر فرمود: که داخل خانه ما بیا! و دیوار کعبه شکافته شد، مادرم مرا در خانه خدا بدنیا آورد و سه روز مهمان پروردگارم بود »بحار.73.456
۵.۴k
۱۷ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.