رفتم پیش خدا فریاد زدم چرا؟؟
رفتم پیش خدا #فریاد# زدم چرا؟؟
خدا ب ارومی گفت #هیسسسس# فرشته ها تازه خوابیدن
زیر لب پرسیدم پس من چی........
با مهربونی گفت تو واسم عزیزترینی......
بغض کردم وگفتم :فرشته ی من رفت.......
خدا نگام کردو گفت اذیتش کردی.........
با اشک و هق هق گفتم؛ فک نکنم.........
خدا گفت:اومدی دنبالش تو اسمون ........
گفتم اره خیلی دوسش داشتم....
خدا لبخندی زد..........
سرمو بالا کردم گفتم: من بدم یا اون..........
خدا گفت ؛ هیچکدوم...........
داد زدم گفتم اون بد بود تنهام گذاشت...حرصم گرفت گفتم ببرش جهنم ...
خدا با تعجب گفت: مطمئنی
بادودلی با اشکام گفتم؛ ن
ب خدا گفتم : میشه ببینمش
خدا قبول کرد
ازین پایین داشتم میدیدمش بلند داد زدم گفتم اهای همه کسم همه احساس من, من اینجام مگه قرار نبود فراموشم نکنی با توام...
خدا اروم بهم گفت؛ صداتو نمیشنوه....
ب ارومی با بغض گفتم دوسش داشتم پس چرا رفت .....
خدا گفت:اگه زندگیتون بهم ربط نداشت هیچ وقت سر راه هم قرارتون نمیدادم...
لبخندی زدمو گفتم مواظبش باش خدا جونم√**
خدا ب ارومی گفت #هیسسسس# فرشته ها تازه خوابیدن
زیر لب پرسیدم پس من چی........
با مهربونی گفت تو واسم عزیزترینی......
بغض کردم وگفتم :فرشته ی من رفت.......
خدا نگام کردو گفت اذیتش کردی.........
با اشک و هق هق گفتم؛ فک نکنم.........
خدا گفت:اومدی دنبالش تو اسمون ........
گفتم اره خیلی دوسش داشتم....
خدا لبخندی زد..........
سرمو بالا کردم گفتم: من بدم یا اون..........
خدا گفت ؛ هیچکدوم...........
داد زدم گفتم اون بد بود تنهام گذاشت...حرصم گرفت گفتم ببرش جهنم ...
خدا با تعجب گفت: مطمئنی
بادودلی با اشکام گفتم؛ ن
ب خدا گفتم : میشه ببینمش
خدا قبول کرد
ازین پایین داشتم میدیدمش بلند داد زدم گفتم اهای همه کسم همه احساس من, من اینجام مگه قرار نبود فراموشم نکنی با توام...
خدا اروم بهم گفت؛ صداتو نمیشنوه....
ب ارومی با بغض گفتم دوسش داشتم پس چرا رفت .....
خدا گفت:اگه زندگیتون بهم ربط نداشت هیچ وقت سر راه هم قرارتون نمیدادم...
لبخندی زدمو گفتم مواظبش باش خدا جونم√**
۱۱.۰k
۱۸ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.