قسمت 23هق هق بچهها باس بگم که دیروز کندیجون قسمت25روهم گذ
قسمت 23هق هق بچهها باس بگم که دیروز کندیجون قسمت25روهم گذاش و فصل اول تموم شد و زوج بکیول دار شروع میش ولی هق هق عررررر خیلی غم انگیز بووود خیلی جیییییغ هنوز تو خماریشم ینی بد جایی تمومش کرد حالا بخونین
..............کریس..................
با صدایی آرومی گفتم "یعنی تنهایی بریم؟"
تام سر تکون داد "دلت میخواد همه بفهمن رازتو؟"
اوا نههه خاک تو سرم ملت بفهمن که منو زنده نمیذارن .. شاید فکر کنن منم مثه سهون یه شیطانم عرررررر ..
آروم گفتم "نه غلط کردم بریم دیدنه کاترین .."
تام لبخندی زد و گفت "مدت هاست که کاترین پرواز نکرده .. منتظره توئه کریس "
کریس با ذوق خندید و گفت "میدونستم خواهر با وفا تر از این حرفاست .. دلم براش یه ذره شدم"
جوووووووون بریم پیش خواهرم .. کاترین کجایی که ببینی لوهان رو به فنا بردن ؟ عرررررررررر آبجیه خوجگلمممم ..
وارد کوهستان شدیم و از کوه رفتیم بالا .. بالاخره به قلمرو کاترین رسیدیم .. خیلی ترسناک بود جوری که نزدیک بود مثه بچه گیام که خودمو خیس میکردم مینداختم گردنه لوهان خودمو خیس کنم ...
تام دم دروازه ی بلندی ایستاد و گفت "از اینجا به بعدشو خودت تنها باید بری کریس .. برو و خواهرتو خودتو از زندانی که روحتون توشه نجات بده "
.................لوهان..................
کمرم درد میکرد یکم لای چشممو باز کردم و با دیدنه سهون که لخت مادر زاد زیرم خوابیده جیغ زدم رفتم عقب ..
سهون با هول پرید " چی شد ؟ کی مرده ؟ کی کیو خورده؟ عررررر منو نبرین من اهریمن نیستم .. به جان مادر لوهان راست میگم .."
داد زدم "عوضی با ننه ی من چی کار داری؟"
یهو سهون به خودش اومد برگشت سمتمو گفت "اا لولو تو اینجا بودی ؟ ندیدمت .. ببخشید تو چرا لختی؟"
یه نگاهی به خودم انداختم و دوباره جیغ زدم "عررررررر نگاه نکن دیوث"
سهون جلو چشماشو با دستش گرفته بود ولی من میدونم این داشت از لای انگشتاش نگاهم میکرد چون یهو گفت "جوووووووون چه جیگری "
با چشمای گرد شده نگاهش کردم "سهوووووووووووووون ببند در غار علی صدرو "
سهون به در و دیوار نگاه کرد و گفت "ا اینجا غار علی صدره ؟ در نداره که لولو چه جوری ببندمش؟ 0___0 "
خدایا تمام مریضای چوسان رو شفا بده .. البته من پشتم درد نمیکنه .. چه عجیب خخخ ..
شاید به خاطر اینه که من یه گرگمیهو هستم و خیلی قوی تر از سهونم ..
به سهون پوکر نگاهی کردم و گفتم "منظورم از غار علی صدر دهن تو بود نه در این غار عقل کل"
سهون "ااا جونه سهون راست میگی؟؟ مرگه من ؟ این تن بمیره ؟"
ااا هی من هیچی نمیگم خودشو نفرین میکنه .. بزنم لهش کنم .. خدا نکنه سهونم چیزیش بشه .. سهونی من آخیییی لولو بخورتت ..
نه یعنی لولو نخورتت .. لولو غلط میکنه تو رو بخوره لولو گه میخوره تو رو بخوره .. لوهان بخورتت ..
ای بابا .. این بابای خدابیامرز ما اسم کم اورده بود اسم منو گذشت لولو ؟ اخه این اسمه ؟ خیدا هم گفته برای فرزندان خود نام نیکو انتخاب کنید ..
سهون دستشو گذاشت روی شیمکش و گفت "لولویی من گشنمه "
ایگووو عین بچه ها میمونه .. یه لبخند زدم و گفتم .. "الهی لولو فدات شه"
خودمو نگفتما .. لولو رو گفتم ..
سهون لبخند زد " خدا نکنه عشقم "
آخییییییییی گفت عشقم .. جوووووووون عشقم .. چی عشقم ؟؟
بزار ببینم ما دیشب چی کار کردیم؟ عررررر نه همو کردیم ؟ نه سهون منو کرد ..
واااای باورم نمیشه من تو این سن کمم با این سهون که یه پسر مثه خودمه خوابیدم ؟؟
خخخ ولی حال دادا .. بازم میخوام ..
خیلی خوب بود مخصوصا اون قسمتش که زبون سهون .. اهم اهم خخخ بازم میخوااااااااااااااااااااام ..
شیطان درونم "لوهان جان سلام .. ما نبودیم خوش گذشت ؟ رفته بودیم با فری تور اروپا"
چشمام گرد شد .. اا شما اومدین ؟ ملت منتظرتون بودن دیشب..
فرشته " میدونم چه خبرا ؟ ببینم نذاشتی که سهون بهت دست بزنه؟"
سرخ شدم .. سرمو انداختم پایین عرررررررررر من دیگه باکره نیستم .. عررررررررررر بکارتمو از دست دادم حالا کی میاد منو میگیره ؟ کی یه پسری رو که بکارت نداره میگیره؟
فرشته " -___- اوووو حالا یه جوری میگه انگار دختره پ/ر/د/ش/و از دست داده .. چیزی که نشده فقط کونت گشاد بود با این کار یکم گشاد تر شده "
یکمممم ؟ فقط یکممممم؟ تو سایز سهونو میدونی؟
فرشته "جووووون هر چه سایزش بیش برفش بیشتر "
شیطان "عشقم اشتباه گفتی ضرب المثل رو .. هر چه بامش بیش برفش بیشتر .. اینو باید میگفتی هر چه سایزش بیش دردش بیشتر"
سر تکون دادم .. ولی درد نداشتا خیلی خوب بود ..
شیطان " جان من ؟ خوب بود؟ میدونستم .. میدونستم این سهون هاته جووووون جیگرشو .. لولو میگم ما نبودیم .. تکرار نداره برنامتون؟"
نخیر این یک بار پخش بود مگه سریاله تکرار بزارن براش؟.. ههه واییی باورم نمیشه انقدر خوشم اومده که الان
..............کریس..................
با صدایی آرومی گفتم "یعنی تنهایی بریم؟"
تام سر تکون داد "دلت میخواد همه بفهمن رازتو؟"
اوا نههه خاک تو سرم ملت بفهمن که منو زنده نمیذارن .. شاید فکر کنن منم مثه سهون یه شیطانم عرررررر ..
آروم گفتم "نه غلط کردم بریم دیدنه کاترین .."
تام لبخندی زد و گفت "مدت هاست که کاترین پرواز نکرده .. منتظره توئه کریس "
کریس با ذوق خندید و گفت "میدونستم خواهر با وفا تر از این حرفاست .. دلم براش یه ذره شدم"
جوووووووون بریم پیش خواهرم .. کاترین کجایی که ببینی لوهان رو به فنا بردن ؟ عرررررررررر آبجیه خوجگلمممم ..
وارد کوهستان شدیم و از کوه رفتیم بالا .. بالاخره به قلمرو کاترین رسیدیم .. خیلی ترسناک بود جوری که نزدیک بود مثه بچه گیام که خودمو خیس میکردم مینداختم گردنه لوهان خودمو خیس کنم ...
تام دم دروازه ی بلندی ایستاد و گفت "از اینجا به بعدشو خودت تنها باید بری کریس .. برو و خواهرتو خودتو از زندانی که روحتون توشه نجات بده "
.................لوهان..................
کمرم درد میکرد یکم لای چشممو باز کردم و با دیدنه سهون که لخت مادر زاد زیرم خوابیده جیغ زدم رفتم عقب ..
سهون با هول پرید " چی شد ؟ کی مرده ؟ کی کیو خورده؟ عررررر منو نبرین من اهریمن نیستم .. به جان مادر لوهان راست میگم .."
داد زدم "عوضی با ننه ی من چی کار داری؟"
یهو سهون به خودش اومد برگشت سمتمو گفت "اا لولو تو اینجا بودی ؟ ندیدمت .. ببخشید تو چرا لختی؟"
یه نگاهی به خودم انداختم و دوباره جیغ زدم "عررررررر نگاه نکن دیوث"
سهون جلو چشماشو با دستش گرفته بود ولی من میدونم این داشت از لای انگشتاش نگاهم میکرد چون یهو گفت "جوووووووون چه جیگری "
با چشمای گرد شده نگاهش کردم "سهوووووووووووووون ببند در غار علی صدرو "
سهون به در و دیوار نگاه کرد و گفت "ا اینجا غار علی صدره ؟ در نداره که لولو چه جوری ببندمش؟ 0___0 "
خدایا تمام مریضای چوسان رو شفا بده .. البته من پشتم درد نمیکنه .. چه عجیب خخخ ..
شاید به خاطر اینه که من یه گرگمیهو هستم و خیلی قوی تر از سهونم ..
به سهون پوکر نگاهی کردم و گفتم "منظورم از غار علی صدر دهن تو بود نه در این غار عقل کل"
سهون "ااا جونه سهون راست میگی؟؟ مرگه من ؟ این تن بمیره ؟"
ااا هی من هیچی نمیگم خودشو نفرین میکنه .. بزنم لهش کنم .. خدا نکنه سهونم چیزیش بشه .. سهونی من آخیییی لولو بخورتت ..
نه یعنی لولو نخورتت .. لولو غلط میکنه تو رو بخوره لولو گه میخوره تو رو بخوره .. لوهان بخورتت ..
ای بابا .. این بابای خدابیامرز ما اسم کم اورده بود اسم منو گذشت لولو ؟ اخه این اسمه ؟ خیدا هم گفته برای فرزندان خود نام نیکو انتخاب کنید ..
سهون دستشو گذاشت روی شیمکش و گفت "لولویی من گشنمه "
ایگووو عین بچه ها میمونه .. یه لبخند زدم و گفتم .. "الهی لولو فدات شه"
خودمو نگفتما .. لولو رو گفتم ..
سهون لبخند زد " خدا نکنه عشقم "
آخییییییییی گفت عشقم .. جوووووووون عشقم .. چی عشقم ؟؟
بزار ببینم ما دیشب چی کار کردیم؟ عررررر نه همو کردیم ؟ نه سهون منو کرد ..
واااای باورم نمیشه من تو این سن کمم با این سهون که یه پسر مثه خودمه خوابیدم ؟؟
خخخ ولی حال دادا .. بازم میخوام ..
خیلی خوب بود مخصوصا اون قسمتش که زبون سهون .. اهم اهم خخخ بازم میخوااااااااااااااااااااام ..
شیطان درونم "لوهان جان سلام .. ما نبودیم خوش گذشت ؟ رفته بودیم با فری تور اروپا"
چشمام گرد شد .. اا شما اومدین ؟ ملت منتظرتون بودن دیشب..
فرشته " میدونم چه خبرا ؟ ببینم نذاشتی که سهون بهت دست بزنه؟"
سرخ شدم .. سرمو انداختم پایین عرررررررررر من دیگه باکره نیستم .. عررررررررررر بکارتمو از دست دادم حالا کی میاد منو میگیره ؟ کی یه پسری رو که بکارت نداره میگیره؟
فرشته " -___- اوووو حالا یه جوری میگه انگار دختره پ/ر/د/ش/و از دست داده .. چیزی که نشده فقط کونت گشاد بود با این کار یکم گشاد تر شده "
یکمممم ؟ فقط یکممممم؟ تو سایز سهونو میدونی؟
فرشته "جووووون هر چه سایزش بیش برفش بیشتر "
شیطان "عشقم اشتباه گفتی ضرب المثل رو .. هر چه بامش بیش برفش بیشتر .. اینو باید میگفتی هر چه سایزش بیش دردش بیشتر"
سر تکون دادم .. ولی درد نداشتا خیلی خوب بود ..
شیطان " جان من ؟ خوب بود؟ میدونستم .. میدونستم این سهون هاته جووووون جیگرشو .. لولو میگم ما نبودیم .. تکرار نداره برنامتون؟"
نخیر این یک بار پخش بود مگه سریاله تکرار بزارن براش؟.. ههه واییی باورم نمیشه انقدر خوشم اومده که الان
۲۵.۷k
۲۰ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.