نگو چرا به تماشا همیشه می مانی
نگو چرا به تماشا همیشه می مانی
دچار چشم تو هستم خودت که می دانی
بدون اینکه بفهمم دلم ز دستم رفت
به یک نگاه و تبسم، به سبک ایرانی
.
"تمام زندگیم صرف شعر گفتن شد
از آن زمان که شنیدم تو شعر می خوانی"
دوباره رد شدنت را نظاره کردم من
اگرچه از پس چادر اگرچه پنهانی
تمام سهم تو از من کتاب شعری شد
تمام سهم من از تو دو چشم بارانی
بیا و سایه سر باش و مهربانی کن
بیا که می رود این دل به سمت ویرانی
دچار چشم تو هستم خودت که می دانی
بدون اینکه بفهمم دلم ز دستم رفت
به یک نگاه و تبسم، به سبک ایرانی
.
"تمام زندگیم صرف شعر گفتن شد
از آن زمان که شنیدم تو شعر می خوانی"
دوباره رد شدنت را نظاره کردم من
اگرچه از پس چادر اگرچه پنهانی
تمام سهم تو از من کتاب شعری شد
تمام سهم من از تو دو چشم بارانی
بیا و سایه سر باش و مهربانی کن
بیا که می رود این دل به سمت ویرانی
۱.۱k
۲۳ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.