یک ماه بندگی رو به اتمام است...
یک ماه بندگی رو به اتمام است...
ایسنا/از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان یکی دو روز مانده به آخر ماه روزه طاقتمان طاق و جفت میشد و به قول اهل ستوه و ضله به این جایمان میرسید. نوجوان بودیم و سال اولی. صورتمان تازه کرک و پر انداخته بود و برای این که ثابت کنیم مرد شدهایم یک راهش این بود که روزه بگیریم؛ آن هم نه کله گنجشکی و نیم بند بلکه صیامی بالا بلند، صیامی مردافکن! اوج کُریخوانی ما در ماه رمضان تابستانها بود. دست کم سیزده چهارده ساعت از آب و غذا خبری نبود. یعنی بود منتها کسی به خودش جرات نمیداد تا نزدیکاش شود. بیخیال گرما و تشنگی گرم بازی میشدیم و روی آسفالت یا خاک داغ "گل کوچیک" بازی میکردیم. بازی که تمام میشد زبانمان چسبیده بود به سقف دهانمان. تنها کاری که از دستمان برمی آمد این بود که دست و رویی بشوییم و طاقت تشنگی را تا وقت افطار تاب بیاوریم. بعضیها البته تحمل نمیکردند و آشکارا از خجالت لیوان آب یخ درمیآمدند که خُب... همین چیزی که بودند بودند دیگر اما عدهای هم زیر جلکی دمی به خمره میزدند و بعد ادای ننه من غریبام بازی درمیآوردند که هنوز و همچنان روزهاند. من چه طور!؟ من... من.. الهی العفو! خلاصه کنم؛ غروب استهلال ماه شوال همه میرفتیم روی پشتبام و چشم میدواندیم به خط افق تا به قول حافظ " داس مه نو" را رویت کنیم. همین که کسی هلال ماه را رصد میکرد اولش داد میزد: "اوناهاش! اوناهاش!" بعد یک دفعه خودش را جمع و جور میکرد و بانگ الله اکبر برمیآورد. بعد همه میرفتیم وضو میگرفتیم و دیده بوسی میکردیم. آن سالها دیدن روی ماه سخت و دشوار نبود چون این همه ساختمان و دود و دم در کار نبود. آن روزها طلوع و غروب آفتاب معنی داشت. معنی میداد به همه چیز. حتی به بازیگوشیهای ما. نمیدانم رسم رویت ماه نو به این سبک و سیاق از کجا آمده بود و هنوز هم نمیدانم اما هر چه بود شور و حالی داشت برای خودش مثل همه رسمهایی که در ماه رمضان جاری است. بگذریم... مطلبی که در ادامه میخوانید درنگ مختصری است بر رسوم عید فطر با تکیه بر آیین عربهای خوب و اهل دل خوزستان برای این روز فرخنده. قبل از این که بخوانید؛ عیدتان مبارک! هر آدمی برای هر عمل خوب و قشنگی که انجام میدهد پاداشی و جایزهای دریافت میکند. به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، منطقه خوزستان، برای مثال بهترین فیلمها اسکار میگیرند یا به بهترین کشف و اثر دانشمندان و نویسندگان نوبل میدهند و... خلاصه مواردی از این دست. در دین اسلام هم این سنت حسنه وجود دارد چون برای مؤمنان بهشتی ابدی در نظر گرفته شده و به همین سیاق پاداش و جایزه روزهداری عید سعید فطر است. در کل، عیدهای اسلامی نشانهای از گشایش درهای رحمت الهیاند. ماه مبارک رمضان با تمام خوشیها و البته سختیها و مشقتهای موجهاش به ویژه در روزهای سوزان و گرمای خرماپزان تابستان خوزستان رو به پایان است. درست است که دوری از رحمتها و فضایل، از روزهداری، از شبی که به هزار ماه میارزد، از الغوث الغوث گفتنها، قرآن به سر گرفتنها، از برکت نذریها و صله رحم، استجابت دعا بر سر مائده خداوندی، دعای ربنای قبل از اذان و شب زندهدارهای سحر برای هر مسلمانی سخت است اما پاداش آن عیدی به وسعت مغفرت و زدودن گناهان کبیره و صغیره است. شب نشینیهای دلچسب ماه رمضان رفت. طلب بخشش و شب قدر امسال گذشت. روزه در گرما و جهاد اکبر در ماه رمضان تمام شد. اما به راستی پیروز این جهاد کیست؟ پیروزی نصیب کسانی میشود که به ندای دلشان لبیک گفتند و از دریای ماه مبارک رمضان و الطاف بیکرانش نوشیدند و سیراب گشتند. روز اول ماه شوال را بدین سبب عید فطر خواندهاند که در این روز امر امساک و صوم از خوردن و آشامیدن برداشته شده و رخصت داده شد که مؤمنان در این روز افطار کنند و روزه خود را بشکنند. فطر و فطور به معنای خوردن و آشامیدن یا ابتدای خوردن و آشامیدن است. نیز گفته شده که به معنای آغاز خوردن و آشامیدن پس از مدتی نخوردن و نیاشامیدن است. ابتدای خوردن و آشامیدن را افطار مینامند. از این رو است که پس از اتمام روز و هنگامی که مغرب شرعی در روزهای ماه رمضان شروع میشود انسان افطار میکند. یعنی اجازه خوردن پس از امساک از خوردن به او داده میشود. عید فطر در هر شهر و دیاری و در میان هر ایل و تبار و قومی به گونهای شادیآفرین است و به شکلی خاص جشن گرفته میشود. شاید در این بین جالب باشد بدانیم دیگر اقوام و هموطنان ما این روز باشکوه را چه گونه میگذرانند. در آذربایجان شرقی بزرگترها بعد از رویت هلال ماه رمضان به چهره یک کودک معصوم یا یک فرد مومن و نمازخوان نگاه میکنند. در استان مازندران مردم برخی شهرها با پختن آش دوغ و رشته و توزیع آن در م
ایسنا/از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان یکی دو روز مانده به آخر ماه روزه طاقتمان طاق و جفت میشد و به قول اهل ستوه و ضله به این جایمان میرسید. نوجوان بودیم و سال اولی. صورتمان تازه کرک و پر انداخته بود و برای این که ثابت کنیم مرد شدهایم یک راهش این بود که روزه بگیریم؛ آن هم نه کله گنجشکی و نیم بند بلکه صیامی بالا بلند، صیامی مردافکن! اوج کُریخوانی ما در ماه رمضان تابستانها بود. دست کم سیزده چهارده ساعت از آب و غذا خبری نبود. یعنی بود منتها کسی به خودش جرات نمیداد تا نزدیکاش شود. بیخیال گرما و تشنگی گرم بازی میشدیم و روی آسفالت یا خاک داغ "گل کوچیک" بازی میکردیم. بازی که تمام میشد زبانمان چسبیده بود به سقف دهانمان. تنها کاری که از دستمان برمی آمد این بود که دست و رویی بشوییم و طاقت تشنگی را تا وقت افطار تاب بیاوریم. بعضیها البته تحمل نمیکردند و آشکارا از خجالت لیوان آب یخ درمیآمدند که خُب... همین چیزی که بودند بودند دیگر اما عدهای هم زیر جلکی دمی به خمره میزدند و بعد ادای ننه من غریبام بازی درمیآوردند که هنوز و همچنان روزهاند. من چه طور!؟ من... من.. الهی العفو! خلاصه کنم؛ غروب استهلال ماه شوال همه میرفتیم روی پشتبام و چشم میدواندیم به خط افق تا به قول حافظ " داس مه نو" را رویت کنیم. همین که کسی هلال ماه را رصد میکرد اولش داد میزد: "اوناهاش! اوناهاش!" بعد یک دفعه خودش را جمع و جور میکرد و بانگ الله اکبر برمیآورد. بعد همه میرفتیم وضو میگرفتیم و دیده بوسی میکردیم. آن سالها دیدن روی ماه سخت و دشوار نبود چون این همه ساختمان و دود و دم در کار نبود. آن روزها طلوع و غروب آفتاب معنی داشت. معنی میداد به همه چیز. حتی به بازیگوشیهای ما. نمیدانم رسم رویت ماه نو به این سبک و سیاق از کجا آمده بود و هنوز هم نمیدانم اما هر چه بود شور و حالی داشت برای خودش مثل همه رسمهایی که در ماه رمضان جاری است. بگذریم... مطلبی که در ادامه میخوانید درنگ مختصری است بر رسوم عید فطر با تکیه بر آیین عربهای خوب و اهل دل خوزستان برای این روز فرخنده. قبل از این که بخوانید؛ عیدتان مبارک! هر آدمی برای هر عمل خوب و قشنگی که انجام میدهد پاداشی و جایزهای دریافت میکند. به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، منطقه خوزستان، برای مثال بهترین فیلمها اسکار میگیرند یا به بهترین کشف و اثر دانشمندان و نویسندگان نوبل میدهند و... خلاصه مواردی از این دست. در دین اسلام هم این سنت حسنه وجود دارد چون برای مؤمنان بهشتی ابدی در نظر گرفته شده و به همین سیاق پاداش و جایزه روزهداری عید سعید فطر است. در کل، عیدهای اسلامی نشانهای از گشایش درهای رحمت الهیاند. ماه مبارک رمضان با تمام خوشیها و البته سختیها و مشقتهای موجهاش به ویژه در روزهای سوزان و گرمای خرماپزان تابستان خوزستان رو به پایان است. درست است که دوری از رحمتها و فضایل، از روزهداری، از شبی که به هزار ماه میارزد، از الغوث الغوث گفتنها، قرآن به سر گرفتنها، از برکت نذریها و صله رحم، استجابت دعا بر سر مائده خداوندی، دعای ربنای قبل از اذان و شب زندهدارهای سحر برای هر مسلمانی سخت است اما پاداش آن عیدی به وسعت مغفرت و زدودن گناهان کبیره و صغیره است. شب نشینیهای دلچسب ماه رمضان رفت. طلب بخشش و شب قدر امسال گذشت. روزه در گرما و جهاد اکبر در ماه رمضان تمام شد. اما به راستی پیروز این جهاد کیست؟ پیروزی نصیب کسانی میشود که به ندای دلشان لبیک گفتند و از دریای ماه مبارک رمضان و الطاف بیکرانش نوشیدند و سیراب گشتند. روز اول ماه شوال را بدین سبب عید فطر خواندهاند که در این روز امر امساک و صوم از خوردن و آشامیدن برداشته شده و رخصت داده شد که مؤمنان در این روز افطار کنند و روزه خود را بشکنند. فطر و فطور به معنای خوردن و آشامیدن یا ابتدای خوردن و آشامیدن است. نیز گفته شده که به معنای آغاز خوردن و آشامیدن پس از مدتی نخوردن و نیاشامیدن است. ابتدای خوردن و آشامیدن را افطار مینامند. از این رو است که پس از اتمام روز و هنگامی که مغرب شرعی در روزهای ماه رمضان شروع میشود انسان افطار میکند. یعنی اجازه خوردن پس از امساک از خوردن به او داده میشود. عید فطر در هر شهر و دیاری و در میان هر ایل و تبار و قومی به گونهای شادیآفرین است و به شکلی خاص جشن گرفته میشود. شاید در این بین جالب باشد بدانیم دیگر اقوام و هموطنان ما این روز باشکوه را چه گونه میگذرانند. در آذربایجان شرقی بزرگترها بعد از رویت هلال ماه رمضان به چهره یک کودک معصوم یا یک فرد مومن و نمازخوان نگاه میکنند. در استان مازندران مردم برخی شهرها با پختن آش دوغ و رشته و توزیع آن در م
۲۲.۹k
۲۵ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.