سلام دوستان
سلام دوستان
این متن به طور کامل از سایت نودوهشتیا کپی شده لینک اصلیشم پایان مطلب هست.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نویسنده کتاب های : وقتی که بد بودم | بنفشه | جاده های پاییزی | یک شبانه روز | پروانه می شود | یک بازی معمولی | کبک ها | صورتک ها |آب نبات چوبی |دگردیسی | آسمانی ها | بخیه | بختک | پرنده ای که پرواز کرد | و لیلا ... !مثلث دو گوش | غیر از خدا کسی هم بود ؛
به همراه • خانومی • کاربر انجمن .
✖برای شروع یه معرفی مختصر و کامل برای بچه های سایت ؟
غزل سادات. پ متولد 63/06/28 تهران، ساکن انزلی، مجرد و شاغل.
البته خیلی کامل نیست. مختصر و مفید
✖ همون طور که خودتون گفتید هیچ تحصیلات آکادمیک نویسندگی و یا داستان نویسی ندارید . . . پس یعنی قبل از این که با سایت آشنا بشید نوشته ای مثل رمان نداشتید ، درسته ؟
راستش در حال حاضر که در کلاس داستان نویسی شرکت کردم و دوره مقدماتی رو گذروندم و وارد مرحله متوسطه شدم و دوره پیشرفته هم باقی مونده.
اما تا قبل از آشنایی با سایت به جز یک داستان کوتاه در دوران راهنمایی، چیزی ننوشته بودم.
✖ این عجیب نیست که دغدغه ی یک روانشناس،رمان نویسی یا به نوعی « نوشتنه » ؟
اتفاقا چیز عجیبی نیست. چون روانشناس ها دردها و مشکلات اجتماع رو از نزدیک می بینن و لمس می کنن. برای یک روانشناس نوشتن هم می تونه یک نوع کار بالینی و مرتبط با شغلش باشه. پروفسور سیف، پدر رفتارگرایی در ایران، بعد از این همه سال تدریس و تالیف و ترجمه و کارهای پژوهشی، در سنین میانسالی مجموعه داستانهای کوتاهی نوشتن و چاپ کردند. در مجلات معتبر داخل ایران مثل روزهای زندگی، خاطرات روانشناس و روانپزشک های سرشناس رو داشتیم( از جمله دکتر بهروزی فقید) که در رابطه با کیس های کاریشون بود. کم کم داره جا میوفته.
✖ سبکی که درباره رمان نویسی شما کاملاً واضح ست« رئاله » . چرا تنها رئال ؟ چون به دست یک روانشناس نوشته می شن ؟
خاکستری ها و سیاهی های زندگی های دور و برم خیلی روی من تاثیر داشته. من اعتقاد دارم اگر بخوایم روی یک فرد با نوشته هامون ناثیر بذاریم، باید واقعیت رو مستقیما جلوی روی اون نمایش بدیم. این عمل هم فقط با نوشتن برشها و لحظه های واقعی زندگی، امکان پذیره.
✖ به گفته ی خودتون اساس تمام رمان هاتون واقعیته...اتفاق های اطراف همیشه سوژه ی شما خواهند ماند ؟
بله، همیشه رئال می نویسم. من تا ده سال دیگه سوژه ی واقعی آماده توی ذهنم دارم تا بنویسم. ده برابر سوژه های توی ذهنم، سوژه توی پرونده هایی هست که تو دفترم گذاشتم.
✖ در رمان ها از تخیل هم استفاده شده یا تنها واقعیت با کمی برداشت آزاد از دیدِ روان نگری شما ؟
مطمئنا چهارچوب و پیرنگ رمان واقعی هست، و بخش اعظم دیالوگها و حوادث توی رمان از ذهن و تخیل خودم سرچشمه می گیره.
✖مسلماً چه در سایت و چه دوستانی که رمان هاتون رو می خونند انتقادی به نوشته ها کرده اند،همیشه پذیرا بوده اید ؟!
نمی خوام شعار بدم که آدم انتقاد پذیری هستم، ولی لحن بی ادبانه برای نقد، نقدهای سطحی و بی پایه و اساس، مقایسه با فلان رمان و فلان نویسنده، تحمیل عقاید فردی، خوشایند من نیست.
✖ بدترین انتقادی که شد ؟
یک دوست عزیزی خارج از سایت گفته بود تو فکر می کنی نویسنده هستی، ولی به جز سوژه های خوب چیزی تو مشتت نداری.
تو یکی از سایتها هم در رابطه با رمان آب نبات چوبی خونده بودم که نویسنده روانی و عقده ای هست و مشکلات سادیسمی داره.
به طور کلی مردم ما هنوز یاد نگرفتن نوشته رو از شخصیت فرد جدا کنن.
✖ تاثیری هم در روحیه شما داشته ؟
دوستانی که حرفه شون نقد هست و در این زمینه دستی دارن، وقتی نقد های کوبنده شونو به من می گن خجالت می کشم. بقیه نقدها(از جمله نقدهای بی ادبانه) تاثیری نداره.
✖ و واکنش شما ؟
من آدم تند و صریحی هستم بر خلاف اون چیزی که به نظر میاد. خیلی وقتها جواب دادم. در رابطه با منتقدینی که حرفه شون همین هست معمولا سکوت می کنم.
✖ روانشناس بودن سخت تره یا نویسنده بودن ؟
روانشناس بودن خیلی سخته. همیشه باید در برابر مراجع کننده، ملایم و قوی و همدل باشیم تا اگر نتونستیم کمکش کنیم، لا اقل اوضاعش رو بدتر از چیزی که هست نکنیم.
✖ این ابتکار رو داشتید که نویسنده هم در رمان حضور داشته باشه،چطور ممکنه ؟
البته ابتکار نیست و از سه حالت کلی خلق شخصیت، یکیش اینه که نویسنده شخصیت رو بر اساس خودش بریزه، یعنی خودش رو در شخصیت متجلی کنه. که در رمانهای من با سبک رئال تلقیق میشه و نتیجه میشه رمانی که شما از mahtabi22 می خونین.
✖کدوم از رمان هاتون خواننده و سر و صدای بیشتری داشت ؟
آب نبا
این متن به طور کامل از سایت نودوهشتیا کپی شده لینک اصلیشم پایان مطلب هست.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نویسنده کتاب های : وقتی که بد بودم | بنفشه | جاده های پاییزی | یک شبانه روز | پروانه می شود | یک بازی معمولی | کبک ها | صورتک ها |آب نبات چوبی |دگردیسی | آسمانی ها | بخیه | بختک | پرنده ای که پرواز کرد | و لیلا ... !مثلث دو گوش | غیر از خدا کسی هم بود ؛
به همراه • خانومی • کاربر انجمن .
✖برای شروع یه معرفی مختصر و کامل برای بچه های سایت ؟
غزل سادات. پ متولد 63/06/28 تهران، ساکن انزلی، مجرد و شاغل.
البته خیلی کامل نیست. مختصر و مفید
✖ همون طور که خودتون گفتید هیچ تحصیلات آکادمیک نویسندگی و یا داستان نویسی ندارید . . . پس یعنی قبل از این که با سایت آشنا بشید نوشته ای مثل رمان نداشتید ، درسته ؟
راستش در حال حاضر که در کلاس داستان نویسی شرکت کردم و دوره مقدماتی رو گذروندم و وارد مرحله متوسطه شدم و دوره پیشرفته هم باقی مونده.
اما تا قبل از آشنایی با سایت به جز یک داستان کوتاه در دوران راهنمایی، چیزی ننوشته بودم.
✖ این عجیب نیست که دغدغه ی یک روانشناس،رمان نویسی یا به نوعی « نوشتنه » ؟
اتفاقا چیز عجیبی نیست. چون روانشناس ها دردها و مشکلات اجتماع رو از نزدیک می بینن و لمس می کنن. برای یک روانشناس نوشتن هم می تونه یک نوع کار بالینی و مرتبط با شغلش باشه. پروفسور سیف، پدر رفتارگرایی در ایران، بعد از این همه سال تدریس و تالیف و ترجمه و کارهای پژوهشی، در سنین میانسالی مجموعه داستانهای کوتاهی نوشتن و چاپ کردند. در مجلات معتبر داخل ایران مثل روزهای زندگی، خاطرات روانشناس و روانپزشک های سرشناس رو داشتیم( از جمله دکتر بهروزی فقید) که در رابطه با کیس های کاریشون بود. کم کم داره جا میوفته.
✖ سبکی که درباره رمان نویسی شما کاملاً واضح ست« رئاله » . چرا تنها رئال ؟ چون به دست یک روانشناس نوشته می شن ؟
خاکستری ها و سیاهی های زندگی های دور و برم خیلی روی من تاثیر داشته. من اعتقاد دارم اگر بخوایم روی یک فرد با نوشته هامون ناثیر بذاریم، باید واقعیت رو مستقیما جلوی روی اون نمایش بدیم. این عمل هم فقط با نوشتن برشها و لحظه های واقعی زندگی، امکان پذیره.
✖ به گفته ی خودتون اساس تمام رمان هاتون واقعیته...اتفاق های اطراف همیشه سوژه ی شما خواهند ماند ؟
بله، همیشه رئال می نویسم. من تا ده سال دیگه سوژه ی واقعی آماده توی ذهنم دارم تا بنویسم. ده برابر سوژه های توی ذهنم، سوژه توی پرونده هایی هست که تو دفترم گذاشتم.
✖ در رمان ها از تخیل هم استفاده شده یا تنها واقعیت با کمی برداشت آزاد از دیدِ روان نگری شما ؟
مطمئنا چهارچوب و پیرنگ رمان واقعی هست، و بخش اعظم دیالوگها و حوادث توی رمان از ذهن و تخیل خودم سرچشمه می گیره.
✖مسلماً چه در سایت و چه دوستانی که رمان هاتون رو می خونند انتقادی به نوشته ها کرده اند،همیشه پذیرا بوده اید ؟!
نمی خوام شعار بدم که آدم انتقاد پذیری هستم، ولی لحن بی ادبانه برای نقد، نقدهای سطحی و بی پایه و اساس، مقایسه با فلان رمان و فلان نویسنده، تحمیل عقاید فردی، خوشایند من نیست.
✖ بدترین انتقادی که شد ؟
یک دوست عزیزی خارج از سایت گفته بود تو فکر می کنی نویسنده هستی، ولی به جز سوژه های خوب چیزی تو مشتت نداری.
تو یکی از سایتها هم در رابطه با رمان آب نبات چوبی خونده بودم که نویسنده روانی و عقده ای هست و مشکلات سادیسمی داره.
به طور کلی مردم ما هنوز یاد نگرفتن نوشته رو از شخصیت فرد جدا کنن.
✖ تاثیری هم در روحیه شما داشته ؟
دوستانی که حرفه شون نقد هست و در این زمینه دستی دارن، وقتی نقد های کوبنده شونو به من می گن خجالت می کشم. بقیه نقدها(از جمله نقدهای بی ادبانه) تاثیری نداره.
✖ و واکنش شما ؟
من آدم تند و صریحی هستم بر خلاف اون چیزی که به نظر میاد. خیلی وقتها جواب دادم. در رابطه با منتقدینی که حرفه شون همین هست معمولا سکوت می کنم.
✖ روانشناس بودن سخت تره یا نویسنده بودن ؟
روانشناس بودن خیلی سخته. همیشه باید در برابر مراجع کننده، ملایم و قوی و همدل باشیم تا اگر نتونستیم کمکش کنیم، لا اقل اوضاعش رو بدتر از چیزی که هست نکنیم.
✖ این ابتکار رو داشتید که نویسنده هم در رمان حضور داشته باشه،چطور ممکنه ؟
البته ابتکار نیست و از سه حالت کلی خلق شخصیت، یکیش اینه که نویسنده شخصیت رو بر اساس خودش بریزه، یعنی خودش رو در شخصیت متجلی کنه. که در رمانهای من با سبک رئال تلقیق میشه و نتیجه میشه رمانی که شما از mahtabi22 می خونین.
✖کدوم از رمان هاتون خواننده و سر و صدای بیشتری داشت ؟
آب نبا
۷۲.۰k
۲۹ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.