سیب سرخش را به من بخشید و رفت . ساقه ی سبز دلم را چید و ر
سیب سرخش را به من بخشید و رفت . ساقه ی سبز دلم را چید و رفت
عاشقیهای مرا باور نکرد عاقبت بر عشق من خندید و رفت،
اشک در چشمان سردم حلقه زد، بی مروت گریه ام را دید و رفت.
چشم از من کند و دل از من برید حال بیمار مرا فهمید و رفت،
باغ هجرش را مدارا میکنم گرچه بر زخمم نمک پاشید و رفت
عاشقیهای مرا باور نکرد عاقبت بر عشق من خندید و رفت،
اشک در چشمان سردم حلقه زد، بی مروت گریه ام را دید و رفت.
چشم از من کند و دل از من برید حال بیمار مرا فهمید و رفت،
باغ هجرش را مدارا میکنم گرچه بر زخمم نمک پاشید و رفت
۱.۱k
۰۲ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.