دوستان شرح پریشانی من
دوستان شرح پریشانی من
گوش کنید
داستان غم پنهانی من
گوش کنید
قصه بی سر و سامانی من
گوش کنید
گفت و گوی من و حیرانی من
گوش کنید
شرح این آتش جانسوز نگفتن
تا کی؟
سوختم،سوختم این راز نهفتن
تا کی؟
روزگاری من و دل ساکن کویی
بودیم...
ساکن کوی بت عربده جویی
بودیم...
عقل و دین باخته دیوانه ی رویی
بودیم...
بسته ی سلسله ی سلسله مویی
بودیم...
کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود
یک گرفتار ازین جمله که هستند
نبود...
نرگس غمزه زنش این همه بیمار
نداشت...
سنبل پر شکنش هیچ گرفتار
نداشت...
این همه مشتری و گرمی بازار
نداشت...
یوسفی بود ولی هیچ خریدار
نداشت...
اول آن کس که گرفتار شدش
من بودم...
باعث گرمی بازار شدش
من بودم...
عشق من شد سبب خوبی و
رعنایی او
داد رسوایی من شهرت
زیبایی او
بس که دادم همه جا شرح
دلارایی او
شهر پر گشت ز غوغای
تماشایی او این زمان عاشق
سرگشته فراوان دارد،
کی سر برگ من بی
سر و سامان دارد؟
گوش کنید
داستان غم پنهانی من
گوش کنید
قصه بی سر و سامانی من
گوش کنید
گفت و گوی من و حیرانی من
گوش کنید
شرح این آتش جانسوز نگفتن
تا کی؟
سوختم،سوختم این راز نهفتن
تا کی؟
روزگاری من و دل ساکن کویی
بودیم...
ساکن کوی بت عربده جویی
بودیم...
عقل و دین باخته دیوانه ی رویی
بودیم...
بسته ی سلسله ی سلسله مویی
بودیم...
کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود
یک گرفتار ازین جمله که هستند
نبود...
نرگس غمزه زنش این همه بیمار
نداشت...
سنبل پر شکنش هیچ گرفتار
نداشت...
این همه مشتری و گرمی بازار
نداشت...
یوسفی بود ولی هیچ خریدار
نداشت...
اول آن کس که گرفتار شدش
من بودم...
باعث گرمی بازار شدش
من بودم...
عشق من شد سبب خوبی و
رعنایی او
داد رسوایی من شهرت
زیبایی او
بس که دادم همه جا شرح
دلارایی او
شهر پر گشت ز غوغای
تماشایی او این زمان عاشق
سرگشته فراوان دارد،
کی سر برگ من بی
سر و سامان دارد؟
۲.۶k
۰۳ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.