سَلام
سَلام
-لینک مصاحبه پایین مطلب
-یکی از جالبترین مصاحبه هایی بود که خوندم
-حکم دل،زندگی غیر مشترک معرفی شدن
-مطالب قدیمی رو بخونید و نظر بذارید
-دوستون دارم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نویسنـده کتاب های ؛ همه ی هستی من | راننده سرویس | نوتریکا1 | نوتریکا2 | خط هشتم | زندگی غیرمشترک | پدرخوب | من تو او دیگری | روزان دیروزم | دردَم | رسوب | مرد کوچک |انتی عشق | قایمکی | حکم دل | و...تمام می شود!
✖ یه معرفی کوتاه و کامل برای مخاطبان ؟
سلام
خورشید هستم ، متولد 28 اردیبهشت 1371 ، درحال حاضر 22 ساله.
✖ چطوره که شما با پست اولتون مخاطب رو پای نوشته هاتون می نشونید ؟
چهار سال طول کشید تا با پست اولم مخاطب پای نوشته هام بشینه . من وقتی شروع کردم سایت انقدر جمعیت نداشت ، هیچ پشتوانه یا دوستی نداشتم. هیچ نویسنده ای منو معرفی نکرد. هیچ کس اسم کارای منو تو امضاش نیاورد. بهتر بگم این توی امضا اوردن و توصیه ی رمان هم از پیشنهادات خودم بود ولی شاید کمی نزدیک واقعیت نوشتن یکی از دلایلش باشه.
✖ یکی از ویژگی های پر طرفدار و پر انرژی تاپیک هاتون، نوشته های سرمه ای رنگی هستن که لبخند رو روی لب طرفداراتون میاره ... نظر خودتون چیه ؟
تو زندگی روزمره ام به این اندازه دلقک نیستم. جدی ام . لبخند میزنم . شادم ولی خب گاهی به شدت عصبی و تند مزاج.
خوشحال میشم بچه ها کمی شاد بشن.
✖ شما داستانک هم می نویسید ... درسته ؟
اگر بشه اسمش رو داستانک گذاشت . بله مینویسم.
✖ اولین داستانکتون چی بود ؟چه هدفی داشتین از نوشتنش و ... ؟
اولین داستانک یا به عبارتی نثر کوتاه اسمش اوپس O0ps بود. یه جرقه ی بی ربط بود که تو ذهنم خیلی جولون میداد نیاز داشتم تا تخلیه اش کنم. تو قالب رمان نمی شد به حالت نثر کوتاه نوشتمش.
✖شما ایده های داستانتون رو پیدا میکنید یا ایده ها شما رو ؟
من و ایده ها با هم به هم حمله میکنیم:)) بیشتر اونا جلوی من خودنمایی میکنن. من اصراری ندارم ولی ذهنه وقتی درش باز میشه دیگه نمیتونی ببندیش.
✖ وقتی عصبانی می شید، نوشتن بهتون آرامش میده یا ... ؟!
تو نوشته هام عصبانی میشم. دو تا شخصیت و به جون هم میندازم هرچی دلم میخواد بارشون میکنم و تخلیه میشم. حتی خیلی شاد باشم هم خودمو با نوشتن تخلیه میکنم.
✖ بهترین رمانتون ؟
از نظر خودم : رسوب و من تو او دیگری و خط هشتم و و و ... من همه ی داستان هامو در جایگاه یک بار خوندن می بینم.
✖ تا حالا تو نوشتن شکست خوردید؟! چند بار ؟
بستگی داره تعبیر شکست چی باشه؟
اگر شکست یعنی بازدید کم ... آره. روزان دیروز من سه خط تشکر داشت. دردم خطوط تشکر از شمارم در رفت. هر بار شکست خوردم جبران شده !
ولی نه هیچ وقت توی نوشتن شکست نخوردم و نخواهم خورد.
چون نوشتن باعث میشه هم پیروز باشی هم شکست خورده ... خط بعدی جبران میکنی.
✖ اشتباهی که هرگز تکرار نمی کنید ؟
نوشتن.
✖ سروناز یا خورشید ؟
سابق توی دنیای مجازی خورشید. توی واقعیت سروناز
الان فرقی نمیکنه. جفتش یه نفره.
✖ نظرت درباره ی کلمات زیر :
شیمی : علم
دوست مجازی : اسمش روشه ... مجازی!
زندگی : پر از وابستگی
عشق : مقدس
خدا : واقعی
سهراب سپهری : قایقی خواهم ساخت ...
فروغ فرخزاد : عروسک کوکی ...
علی شریعتی : یک جلوش تا بی نهایت صفر ها...
✖ شما پازل بهم ریخته ای رو برای داستان هاتون میچینید! شد گاهی خودتون هم گیج و سر درگم بشید؟!
همیشه نه ... گاهی پازل سازی میکنم.
نه هیچ وقت گیج نشدم. وقتی خودت سازنده ی یک معما باشی ممکنه به جوابت شک کنی؟
✖ بیشتر علاقه داری داستان هات زیبا باشن حتی اگه معروف نشید یا معروف بشید حتی اگه داستانتون جالب نباشه ؟
داستان هام ارزش خوندن داشته باشند بتونم در قالب یه تجربه داستان بنویسم. کسی به چشم داستان نگاهش نکنه ... یه واقعیت... زندگی... اشاره کردم : تجربه.
✖ مهمترین ضعف شما در چیست ؟
زود عصبانی میشم.
✖ اولین داستانتون چی بود ؟
همه ی هستی من .
✖ آیا دید خاصی نسبت به زمان، مکان، و اتفاقاتی که در این دنیا میافته دارید ؟ این دیدگاه در نوشتن رمانتون هم تاثیر داره ؟
من سعی میکنم ببینم ... همه چیز رو ... از ترک دیوار... تا شعار نوشته های روی ایستگاه اتوبوس... یا آدامس چسبیده به کفش آلستار یه دختر دبیرستانی که رو به روم راه میره .
دیدم خاص نیست جزئی نگرم. و این جزئی دیدن قضایا تو نوشته هام تاثیر میذاره . مخصوصا تو توصیف هام. من هم جزئی میبینم هم جزئی میشنوم...
✖ بهترین شخصیت رمان هاتون از نظر خودتون !؟
حاج کاظم در رسوب
✖ از نویسنده های زیر بهترین اثر رو از نظر خودتون ؛
مؤدب پور : یاسمین و شیرین
فهیمه رحیمی : حرم دل
ر.اعتمادی : اتو
-لینک مصاحبه پایین مطلب
-یکی از جالبترین مصاحبه هایی بود که خوندم
-حکم دل،زندگی غیر مشترک معرفی شدن
-مطالب قدیمی رو بخونید و نظر بذارید
-دوستون دارم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نویسنـده کتاب های ؛ همه ی هستی من | راننده سرویس | نوتریکا1 | نوتریکا2 | خط هشتم | زندگی غیرمشترک | پدرخوب | من تو او دیگری | روزان دیروزم | دردَم | رسوب | مرد کوچک |انتی عشق | قایمکی | حکم دل | و...تمام می شود!
✖ یه معرفی کوتاه و کامل برای مخاطبان ؟
سلام
خورشید هستم ، متولد 28 اردیبهشت 1371 ، درحال حاضر 22 ساله.
✖ چطوره که شما با پست اولتون مخاطب رو پای نوشته هاتون می نشونید ؟
چهار سال طول کشید تا با پست اولم مخاطب پای نوشته هام بشینه . من وقتی شروع کردم سایت انقدر جمعیت نداشت ، هیچ پشتوانه یا دوستی نداشتم. هیچ نویسنده ای منو معرفی نکرد. هیچ کس اسم کارای منو تو امضاش نیاورد. بهتر بگم این توی امضا اوردن و توصیه ی رمان هم از پیشنهادات خودم بود ولی شاید کمی نزدیک واقعیت نوشتن یکی از دلایلش باشه.
✖ یکی از ویژگی های پر طرفدار و پر انرژی تاپیک هاتون، نوشته های سرمه ای رنگی هستن که لبخند رو روی لب طرفداراتون میاره ... نظر خودتون چیه ؟
تو زندگی روزمره ام به این اندازه دلقک نیستم. جدی ام . لبخند میزنم . شادم ولی خب گاهی به شدت عصبی و تند مزاج.
خوشحال میشم بچه ها کمی شاد بشن.
✖ شما داستانک هم می نویسید ... درسته ؟
اگر بشه اسمش رو داستانک گذاشت . بله مینویسم.
✖ اولین داستانکتون چی بود ؟چه هدفی داشتین از نوشتنش و ... ؟
اولین داستانک یا به عبارتی نثر کوتاه اسمش اوپس O0ps بود. یه جرقه ی بی ربط بود که تو ذهنم خیلی جولون میداد نیاز داشتم تا تخلیه اش کنم. تو قالب رمان نمی شد به حالت نثر کوتاه نوشتمش.
✖شما ایده های داستانتون رو پیدا میکنید یا ایده ها شما رو ؟
من و ایده ها با هم به هم حمله میکنیم:)) بیشتر اونا جلوی من خودنمایی میکنن. من اصراری ندارم ولی ذهنه وقتی درش باز میشه دیگه نمیتونی ببندیش.
✖ وقتی عصبانی می شید، نوشتن بهتون آرامش میده یا ... ؟!
تو نوشته هام عصبانی میشم. دو تا شخصیت و به جون هم میندازم هرچی دلم میخواد بارشون میکنم و تخلیه میشم. حتی خیلی شاد باشم هم خودمو با نوشتن تخلیه میکنم.
✖ بهترین رمانتون ؟
از نظر خودم : رسوب و من تو او دیگری و خط هشتم و و و ... من همه ی داستان هامو در جایگاه یک بار خوندن می بینم.
✖ تا حالا تو نوشتن شکست خوردید؟! چند بار ؟
بستگی داره تعبیر شکست چی باشه؟
اگر شکست یعنی بازدید کم ... آره. روزان دیروز من سه خط تشکر داشت. دردم خطوط تشکر از شمارم در رفت. هر بار شکست خوردم جبران شده !
ولی نه هیچ وقت توی نوشتن شکست نخوردم و نخواهم خورد.
چون نوشتن باعث میشه هم پیروز باشی هم شکست خورده ... خط بعدی جبران میکنی.
✖ اشتباهی که هرگز تکرار نمی کنید ؟
نوشتن.
✖ سروناز یا خورشید ؟
سابق توی دنیای مجازی خورشید. توی واقعیت سروناز
الان فرقی نمیکنه. جفتش یه نفره.
✖ نظرت درباره ی کلمات زیر :
شیمی : علم
دوست مجازی : اسمش روشه ... مجازی!
زندگی : پر از وابستگی
عشق : مقدس
خدا : واقعی
سهراب سپهری : قایقی خواهم ساخت ...
فروغ فرخزاد : عروسک کوکی ...
علی شریعتی : یک جلوش تا بی نهایت صفر ها...
✖ شما پازل بهم ریخته ای رو برای داستان هاتون میچینید! شد گاهی خودتون هم گیج و سر درگم بشید؟!
همیشه نه ... گاهی پازل سازی میکنم.
نه هیچ وقت گیج نشدم. وقتی خودت سازنده ی یک معما باشی ممکنه به جوابت شک کنی؟
✖ بیشتر علاقه داری داستان هات زیبا باشن حتی اگه معروف نشید یا معروف بشید حتی اگه داستانتون جالب نباشه ؟
داستان هام ارزش خوندن داشته باشند بتونم در قالب یه تجربه داستان بنویسم. کسی به چشم داستان نگاهش نکنه ... یه واقعیت... زندگی... اشاره کردم : تجربه.
✖ مهمترین ضعف شما در چیست ؟
زود عصبانی میشم.
✖ اولین داستانتون چی بود ؟
همه ی هستی من .
✖ آیا دید خاصی نسبت به زمان، مکان، و اتفاقاتی که در این دنیا میافته دارید ؟ این دیدگاه در نوشتن رمانتون هم تاثیر داره ؟
من سعی میکنم ببینم ... همه چیز رو ... از ترک دیوار... تا شعار نوشته های روی ایستگاه اتوبوس... یا آدامس چسبیده به کفش آلستار یه دختر دبیرستانی که رو به روم راه میره .
دیدم خاص نیست جزئی نگرم. و این جزئی دیدن قضایا تو نوشته هام تاثیر میذاره . مخصوصا تو توصیف هام. من هم جزئی میبینم هم جزئی میشنوم...
✖ بهترین شخصیت رمان هاتون از نظر خودتون !؟
حاج کاظم در رسوب
✖ از نویسنده های زیر بهترین اثر رو از نظر خودتون ؛
مؤدب پور : یاسمین و شیرین
فهیمه رحیمی : حرم دل
ر.اعتمادی : اتو
۱۸۹.۹k
۰۴ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.