شنیدم مصرعی شیوا که شیرین بود مضمونش
شنیدم مصرعی شیوا که شیرین بود مضمونش
منم مجنون آن لیلا که صد لیلاست مجنونش
به خود گفتم تو هم مجنون یک لیلای زیبایی
که جان داروی عمر توست در لبهای میگونش
برآر از سینه جان شعر شور انگیز دلخواهی
مگر آن ماه را سازی بدین افسانه افسونش
ز عشق آغاز کن تا نقش گردون را بگردانی
که تنها عشق سازد نقش گردون را دگرگونش
به مهر آویز و جان را روشنایی ده ، که این آیین
همه شادی ست فرمانش ، همه یاری ست قانونش
غم عشق تو را نازم ، چنان در سینه رخت افکند
که غم های دگر را کرد از این خانه بیرونش
غرور حسنش از ره می برد ، ای دل صبوری کن
به خود باز آورد بار دگر شعر فریدونش
#فریدون_مشیری
منم مجنون آن لیلا که صد لیلاست مجنونش
به خود گفتم تو هم مجنون یک لیلای زیبایی
که جان داروی عمر توست در لبهای میگونش
برآر از سینه جان شعر شور انگیز دلخواهی
مگر آن ماه را سازی بدین افسانه افسونش
ز عشق آغاز کن تا نقش گردون را بگردانی
که تنها عشق سازد نقش گردون را دگرگونش
به مهر آویز و جان را روشنایی ده ، که این آیین
همه شادی ست فرمانش ، همه یاری ست قانونش
غم عشق تو را نازم ، چنان در سینه رخت افکند
که غم های دگر را کرد از این خانه بیرونش
غرور حسنش از ره می برد ، ای دل صبوری کن
به خود باز آورد بار دگر شعر فریدونش
#فریدون_مشیری
۳.۴k
۱۳ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.