آقا اجازه
آقا اجازه
از در باب الجواد اذن دخولم داده ای یا امامم
تا گنبد طلات،عشقت نشونم داده ای یا امامم
یا رضاجان قطره اشکم ببین آب حیاتم ده
از دم سقا خونت آب و شرابم ده امامم
چون بدی دستت نشانم وارد صحنت شوم
من به دستان تو محتاجم ضامن آهو امامم
از دم در آن زمان که غربتت بر یاد شد
یادم آمد به غریبی مهمانت من شدم یا امامم
گوشه ای خلوت گزیدم تا بیایی پیش من
تا ببینم روی ماهت لحظه ای چون در خیالم یا امامم
از در باب الجواد اذن دخولم داده ای یا امامم
تا گنبد طلات،عشقت نشونم داده ای یا امامم
یا رضاجان قطره اشکم ببین آب حیاتم ده
از دم سقا خونت آب و شرابم ده امامم
چون بدی دستت نشانم وارد صحنت شوم
من به دستان تو محتاجم ضامن آهو امامم
از دم در آن زمان که غربتت بر یاد شد
یادم آمد به غریبی مهمانت من شدم یا امامم
گوشه ای خلوت گزیدم تا بیایی پیش من
تا ببینم روی ماهت لحظه ای چون در خیالم یا امامم
۷۸۲
۱۳ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.