جایگاه اکثریت درنظام اسلامی
جایگاه اکثریت درنظام اسلامی
شعار اسلام با شعار حکومت های بشری و به ویژه غربی، متفاوت است. شعاردین و حکومت اسلامی، پیروی از حق است و شعارحکومت های بشری و دموکراسی، پیروی از "اکثریت"
محور معیار نظام اسلامی حق است و در این نظام هرحقی از ذات اقدس الله که حق محض است سرچشمه میگیرد: الحق من ربک" هرگونه حقی که در طبیعت یا نظام جامعه محقق می شود، از او نشآت میگیرد و حتی آن کس که پیام آور وحی الهی است، او نیز منشآ حق نیست، بلکه خود او،پیرو حق است و حق هیچ دخل و تصرفی در وحی و قانون الهی را ندارد.
البته در نظام اسلامی، در بعضی موارد و مراحل، اکثریت معتبر است و جایگاه خاص خود را دارد که همان مقام تشخیص حق است نه تثبیت حق؛ یعنی حق راوحی الهی تبیین و تثبیت میکند و درمقام اجرای حق، رای اکثریت کارساز است و گاهی در مواردی که تشخیص حق دشوار باشد و صاحب نظران بایکدیگر اختلاف نظر داشته باشند، رای اکثریت معیار است.
منکران وحی ونبوت، بارای اکثریت اصل حق را ثابت میکنند زیرا در نظر آنان حق همان چیزی است که اکثر مردم به آن رای بدهند، اما اسلام می گوید حق آن است که از راه وحی ثابت شده است، ولی در هنگام روشن نبودن آن اگر اکثر اندیشمندان و عالمان دین گفتند که این مطلب سخن دین است، تشخیص آنان بر تشخیص اقلیت مقدم است.
جایگاه دوم اکثریت دراسلام، مقام عمل و اجراست، به این معنا که رای اکثریت مردم، در کارهای اجرایی خودشان معتبر است.
مردمی که در بخش قانونگذاری و در حوزه نبوت وامامت معصوم ودربخش حاکمیت و ولایت ورهبری پذیرای حق میباشند، در مسائل اجرایی، تشخیص شان حجت است و با حضور و رای آزادانه و اندیشمندانه، در سرنوشت خود سهیم هستند وبرای رفع مشکلات و تامین نیازهای خود، افرادی را به عنوان وکیل انتخاب مینمایند و به مجلس شورای اسلامی یا به مجلس خبرگان و مانند آن میفرستند.
بنابراین درنظام دینی و اسلامی دونوع اکثریت محترم و معتبر است یکی در مقام اجرا وعمل ودیگری در مقام تشخیص قانون دینی را ندارند، قانون شناسان رابا رای اکثریت تعیین میکنند و قانون شناسان با رای اکثریت خود قانون الهی را می شناسند.
شعار اسلام با شعار حکومت های بشری و به ویژه غربی، متفاوت است. شعاردین و حکومت اسلامی، پیروی از حق است و شعارحکومت های بشری و دموکراسی، پیروی از "اکثریت"
محور معیار نظام اسلامی حق است و در این نظام هرحقی از ذات اقدس الله که حق محض است سرچشمه میگیرد: الحق من ربک" هرگونه حقی که در طبیعت یا نظام جامعه محقق می شود، از او نشآت میگیرد و حتی آن کس که پیام آور وحی الهی است، او نیز منشآ حق نیست، بلکه خود او،پیرو حق است و حق هیچ دخل و تصرفی در وحی و قانون الهی را ندارد.
البته در نظام اسلامی، در بعضی موارد و مراحل، اکثریت معتبر است و جایگاه خاص خود را دارد که همان مقام تشخیص حق است نه تثبیت حق؛ یعنی حق راوحی الهی تبیین و تثبیت میکند و درمقام اجرای حق، رای اکثریت کارساز است و گاهی در مواردی که تشخیص حق دشوار باشد و صاحب نظران بایکدیگر اختلاف نظر داشته باشند، رای اکثریت معیار است.
منکران وحی ونبوت، بارای اکثریت اصل حق را ثابت میکنند زیرا در نظر آنان حق همان چیزی است که اکثر مردم به آن رای بدهند، اما اسلام می گوید حق آن است که از راه وحی ثابت شده است، ولی در هنگام روشن نبودن آن اگر اکثر اندیشمندان و عالمان دین گفتند که این مطلب سخن دین است، تشخیص آنان بر تشخیص اقلیت مقدم است.
جایگاه دوم اکثریت دراسلام، مقام عمل و اجراست، به این معنا که رای اکثریت مردم، در کارهای اجرایی خودشان معتبر است.
مردمی که در بخش قانونگذاری و در حوزه نبوت وامامت معصوم ودربخش حاکمیت و ولایت ورهبری پذیرای حق میباشند، در مسائل اجرایی، تشخیص شان حجت است و با حضور و رای آزادانه و اندیشمندانه، در سرنوشت خود سهیم هستند وبرای رفع مشکلات و تامین نیازهای خود، افرادی را به عنوان وکیل انتخاب مینمایند و به مجلس شورای اسلامی یا به مجلس خبرگان و مانند آن میفرستند.
بنابراین درنظام دینی و اسلامی دونوع اکثریت محترم و معتبر است یکی در مقام اجرا وعمل ودیگری در مقام تشخیص قانون دینی را ندارند، قانون شناسان رابا رای اکثریت تعیین میکنند و قانون شناسان با رای اکثریت خود قانون الهی را می شناسند.
۱.۰k
۱۷ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.