زنه با عصبانیت پای تلفن:
زنه با عصبانیت پای تلفن:
این موقع شب کدوم گوری هستی تو؟؟
مرد: عزیزم اون فروشگاه طلا فروشی رو یادته که از انگشتر الماس نشانش خوشت اومده بود، گفتی برات بخرم، اما اون روز من پول نداشتم، ولی گفتم که یه روز حتما اون انگشتر مال تو میشه...!؟
زن با صدای ملایمی گفت: بله عشقم...
مرد: من تو رستوران بغلیش دارم شام میخورم...شبم نمیام
این موقع شب کدوم گوری هستی تو؟؟
مرد: عزیزم اون فروشگاه طلا فروشی رو یادته که از انگشتر الماس نشانش خوشت اومده بود، گفتی برات بخرم، اما اون روز من پول نداشتم، ولی گفتم که یه روز حتما اون انگشتر مال تو میشه...!؟
زن با صدای ملایمی گفت: بله عشقم...
مرد: من تو رستوران بغلیش دارم شام میخورم...شبم نمیام
۲.۹k
۲۲ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.