شیطان وسایلش را جمع کرد
شیطان وسایلش را جمع کرد
و کیفش را بر دوش انداخت
و رفت که خودش را گم کند
شیطان سیگار میکشید
و گریه میکرد...
سرشو انداخته بود پایین
و میگفت:
خدایا این بود عدالتت
من فقط شیطان بودن را بلدم
ولی آدمات هم شیطانند
هم حیوان
هم درنده
هم وحشی
تنها چیزی که بلد نیستن آدم بودنه
شیطان فریاد زد:
خدایا برای کدامشان سجده کنم مرا ببخشی ... .؟
و کیفش را بر دوش انداخت
و رفت که خودش را گم کند
شیطان سیگار میکشید
و گریه میکرد...
سرشو انداخته بود پایین
و میگفت:
خدایا این بود عدالتت
من فقط شیطان بودن را بلدم
ولی آدمات هم شیطانند
هم حیوان
هم درنده
هم وحشی
تنها چیزی که بلد نیستن آدم بودنه
شیطان فریاد زد:
خدایا برای کدامشان سجده کنم مرا ببخشی ... .؟
۱.۴k
۲۳ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.