زندگی نامه : قسمت سوم تحصیلات حوزوی بخش اول
زندگی نامه : قسمت سوم تحصیلات حوزوی بخش اول
ID LINE:@tre3765h
ملت ایران پیش از آلوده شدن به فرهنگ تحمیلی غرب، پایبند به آداب و رسوم و فرهنگ غنی ملی و اسلامی خود بود. ابتدا روشنفکران غربزده و سپس رضاخان در تغییر فرهنگ خودی، با استفاده از تبلیغات و زور، تلاش گستردهای به عمل آوردند که نتیجه آن غربزدگی ملت و تغییر لباس و بسیاری از سنن اصیل او بود.حجت الاسلام و المسلمین «سید جواد خامنه ای» در برابر این موج تباه کننده ایستاد و فرزندان خود، از جمله آقا سید علی را در کسوت لباس روحانیت درآورد.
امام خامنه ای در خصوص این که از چه وقتی به فکر آینده افتادند و چطور شد که لباس و درسهای طلبگی و راه نورانی روحانیت را انتخاب کردند، می فرمایند:
چه زمانی به فکر آینده افتادم، هیچ یادم نیست.این که در آینده زندگی خودم، بنا بود چه شغلی را انتخاب بکنم، از اول برای خود من و برای خانوادهی من معلوم بود، همه می دانستند که من بناست طلبه و روحانی شوم.این چیزی بود که پدرم می خواست و مادرم بشدت دوست داشت.خود من هم علاقه مند بودم، یعنی هیچ بی علاقه به این مساله نبودم.
اما این که لباس ما را از اول، این لباس قرار دادند، به این نیت نبود، به خاطر این بود که پدرم با هرکاری که رضاخان پهلوی کرده بود، مخالف بود - از جمله، اتحاد شکل از لحاظ لباس - و دوست نمی داشت همان لباسی را که رضاخان بزور می گوید، بپوشیم. می دانید که رضاخان، لباس فعلی مردم را که آن وقت لباس فرنگی بود و از اروپا آمده بود، بزور بر مردم تحمیل کرد.ایرانی ها لباس خاصی داشتند و همان لباس را می پوشیدند. او اجبار کرد که بایستی این جور لباس بپوشید، این کلاه را سرتان بگذارید.
پدرم این را دوست نمی داشت، از این جهت بود که لباس ما را همان لباس معمولی خودش که لباس طلبگی بود، قرارداده بود، اما نیت طلبه شدن و روحانی شدن من در ذهنشان بود، هم پدرم می خواست، هم مادرم می خواست، و از کلاس پنجم دبستان، عملا درس طلبگی را در داخل مدرسه شروع کردم.
امام خامنه ای، در کسوت روحانیت، درس های کلاسیک زمان را نیز می خواندند و لباس مانعی برای فعالیتهای علمی و حتی نشاط و بازیهای نوجوانی و جوانی ایشان نبود.
معلمی داشتیم که خودش طلبه بود و معلم کلاس پنجم ما هم بود - پنجم یا ششم، به نظرم هر دو سال، معلم ما بود. - او پیشنهاد کرد که به ما درس جامع المقدمات بدهد.می دید که من و یکی، دو نفر از بچه ها علاقه مندیم و استعدادمان هم خوب بود، فکر کرد که به ما درس بدهد، ما هم قبول کردیم.
جامع المقدمات، اولین کتابی است که طلبه ها می خواندند، الان هم هنوز معمول است، خودش مجموعهای از جزوات، یعنی چند کتاب کوچک است.من چند تا از آن کتابهای کوچک را در دبستان خواندم، بعد هم که بیرون آمدم، بشدت و با جدیت و علاقه دنبال کردم.
من بعد از دبستان، دبیرستان نرفتم، دورهی دبیرستان را به طور داوطلبانه و به صورت شبانه، خودم می خواندم.درس معمولی من طلبگی بود و بعد از دوره دبستان، مدرسه طلبگی رفتم - یعنی از دوازده سالگی به بعد - بنابراین از همان وقتها دیگر من به فکر آینده - به این معنا - بودم، یعنی معلوم بود که دیگر بناست طلبه بشوم.
البته طلبگی و لباس طلبگی، به هیچ وجه مانع از کارهای کودکانه آن زمان نبود، یعنی هم عمامه سرمان می گذاشتیم، هم وقتی می خواستیم بازی کنیم، عمامه را در خانه می گذاشتیم، به کوچه می آمدیم و با همان قبا بازی می کردیم، می دویدیم - کارهایی که بچه ها می کنند. - وقتی می خواستیم با پدرم به مسجد برویم، باز عمامه را سرمان می گذاشتیم و عبا را دوش می کردیم و با همان وضع کوچک و چهره کودکانه به مدرسه می رفتیم و می آمدیم.
نقش پدر و مادر فهمیده، آگاه و علاقه مند به سعادت فرزندان، چقدر ارزنده است و در زندگی آقا سید علی، در حد والایی این هدایت و نقش را مشاهده می کنیم.آیت الله خامنه ای بعضی دروس مقدماتی را نزد پدر گرانقدر و دارای مقام علمی بالای خود خواندند و در تابستان ها که کلاس درس تعطیل می شد، دروسی را که پدرشان تعیین می کردند، نزد ایشان می خواندند، و به همین دلیل، پیشرفت سریعی در دروس حوزوی داشتند و پیش از اتمام سن هجده سالگی، تمام دروس سطوح را خوانده و درس خارج را شروع کرده بودند.
از دیگر فعالیتهای مقام معظم رهبری در دوران جوانی، مطالعه کتابهای غیر درسی بود که هم اکنون نیز با تمام مشغله ای که دارند، به آن ادامه می دهند:
من در دوران جوانی، زیاد مطالعه می کردم، غیر از کتابهای درسی خودمان که مطالعه می کردم و می خواندم، هم کتاب تاریخ می خواندم، هم کتاب ادبیات، هم کتاب شعر، هم کتاب قصه و رمان می خواندم.به کتاب قصه خیلی علاقه داشتم و خیلی از رمانهای معروف را در دورهی نوجوانی خواندم.شعر
ID LINE:@tre3765h
ملت ایران پیش از آلوده شدن به فرهنگ تحمیلی غرب، پایبند به آداب و رسوم و فرهنگ غنی ملی و اسلامی خود بود. ابتدا روشنفکران غربزده و سپس رضاخان در تغییر فرهنگ خودی، با استفاده از تبلیغات و زور، تلاش گستردهای به عمل آوردند که نتیجه آن غربزدگی ملت و تغییر لباس و بسیاری از سنن اصیل او بود.حجت الاسلام و المسلمین «سید جواد خامنه ای» در برابر این موج تباه کننده ایستاد و فرزندان خود، از جمله آقا سید علی را در کسوت لباس روحانیت درآورد.
امام خامنه ای در خصوص این که از چه وقتی به فکر آینده افتادند و چطور شد که لباس و درسهای طلبگی و راه نورانی روحانیت را انتخاب کردند، می فرمایند:
چه زمانی به فکر آینده افتادم، هیچ یادم نیست.این که در آینده زندگی خودم، بنا بود چه شغلی را انتخاب بکنم، از اول برای خود من و برای خانوادهی من معلوم بود، همه می دانستند که من بناست طلبه و روحانی شوم.این چیزی بود که پدرم می خواست و مادرم بشدت دوست داشت.خود من هم علاقه مند بودم، یعنی هیچ بی علاقه به این مساله نبودم.
اما این که لباس ما را از اول، این لباس قرار دادند، به این نیت نبود، به خاطر این بود که پدرم با هرکاری که رضاخان پهلوی کرده بود، مخالف بود - از جمله، اتحاد شکل از لحاظ لباس - و دوست نمی داشت همان لباسی را که رضاخان بزور می گوید، بپوشیم. می دانید که رضاخان، لباس فعلی مردم را که آن وقت لباس فرنگی بود و از اروپا آمده بود، بزور بر مردم تحمیل کرد.ایرانی ها لباس خاصی داشتند و همان لباس را می پوشیدند. او اجبار کرد که بایستی این جور لباس بپوشید، این کلاه را سرتان بگذارید.
پدرم این را دوست نمی داشت، از این جهت بود که لباس ما را همان لباس معمولی خودش که لباس طلبگی بود، قرارداده بود، اما نیت طلبه شدن و روحانی شدن من در ذهنشان بود، هم پدرم می خواست، هم مادرم می خواست، و از کلاس پنجم دبستان، عملا درس طلبگی را در داخل مدرسه شروع کردم.
امام خامنه ای، در کسوت روحانیت، درس های کلاسیک زمان را نیز می خواندند و لباس مانعی برای فعالیتهای علمی و حتی نشاط و بازیهای نوجوانی و جوانی ایشان نبود.
معلمی داشتیم که خودش طلبه بود و معلم کلاس پنجم ما هم بود - پنجم یا ششم، به نظرم هر دو سال، معلم ما بود. - او پیشنهاد کرد که به ما درس جامع المقدمات بدهد.می دید که من و یکی، دو نفر از بچه ها علاقه مندیم و استعدادمان هم خوب بود، فکر کرد که به ما درس بدهد، ما هم قبول کردیم.
جامع المقدمات، اولین کتابی است که طلبه ها می خواندند، الان هم هنوز معمول است، خودش مجموعهای از جزوات، یعنی چند کتاب کوچک است.من چند تا از آن کتابهای کوچک را در دبستان خواندم، بعد هم که بیرون آمدم، بشدت و با جدیت و علاقه دنبال کردم.
من بعد از دبستان، دبیرستان نرفتم، دورهی دبیرستان را به طور داوطلبانه و به صورت شبانه، خودم می خواندم.درس معمولی من طلبگی بود و بعد از دوره دبستان، مدرسه طلبگی رفتم - یعنی از دوازده سالگی به بعد - بنابراین از همان وقتها دیگر من به فکر آینده - به این معنا - بودم، یعنی معلوم بود که دیگر بناست طلبه بشوم.
البته طلبگی و لباس طلبگی، به هیچ وجه مانع از کارهای کودکانه آن زمان نبود، یعنی هم عمامه سرمان می گذاشتیم، هم وقتی می خواستیم بازی کنیم، عمامه را در خانه می گذاشتیم، به کوچه می آمدیم و با همان قبا بازی می کردیم، می دویدیم - کارهایی که بچه ها می کنند. - وقتی می خواستیم با پدرم به مسجد برویم، باز عمامه را سرمان می گذاشتیم و عبا را دوش می کردیم و با همان وضع کوچک و چهره کودکانه به مدرسه می رفتیم و می آمدیم.
نقش پدر و مادر فهمیده، آگاه و علاقه مند به سعادت فرزندان، چقدر ارزنده است و در زندگی آقا سید علی، در حد والایی این هدایت و نقش را مشاهده می کنیم.آیت الله خامنه ای بعضی دروس مقدماتی را نزد پدر گرانقدر و دارای مقام علمی بالای خود خواندند و در تابستان ها که کلاس درس تعطیل می شد، دروسی را که پدرشان تعیین می کردند، نزد ایشان می خواندند، و به همین دلیل، پیشرفت سریعی در دروس حوزوی داشتند و پیش از اتمام سن هجده سالگی، تمام دروس سطوح را خوانده و درس خارج را شروع کرده بودند.
از دیگر فعالیتهای مقام معظم رهبری در دوران جوانی، مطالعه کتابهای غیر درسی بود که هم اکنون نیز با تمام مشغله ای که دارند، به آن ادامه می دهند:
من در دوران جوانی، زیاد مطالعه می کردم، غیر از کتابهای درسی خودمان که مطالعه می کردم و می خواندم، هم کتاب تاریخ می خواندم، هم کتاب ادبیات، هم کتاب شعر، هم کتاب قصه و رمان می خواندم.به کتاب قصه خیلی علاقه داشتم و خیلی از رمانهای معروف را در دورهی نوجوانی خواندم.شعر
۷.۱k
۰۱ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.