عاطفه مردانه پنهان است
عاطفه مردانه پنهان است
ترجمهی محمد رادفر | August 11, 2014 | روانشناسی
روانشناس امریکایی و نویسنده کتاب « مردانی که نمی شناختیم» خانم Daphne Rose Kingma با قاطعیت اعلام می کند که ما احساسات مردان را نادیده می گیریم چون جامعه انسانی از روز اول توسط والدین٬ مدام به پسران می قبولانند که مردان قوی تر از آن هستند که عاطفه خود را بروز دهند.
۱- مردان فقط در محیط هایی که احساس اطمینان می کنند بخصوص وقتی که رفتارشان مورد داوری های غلط قرار نمی گیرد واکنش روحی مستقیم نشان می دهند. برای مثال٬ مردان ورزشکار که معمولا سمبل رقابت و قدرت فیزیکی مردانه هستند ابایی از درد به خود پیچیدن٬ گریه کردن٬ بغل کردن و بوسیدن بازیکنان تیم در ملا عام ندارند چون از طرف اجتماع پذیرفته شده است.
۲ – غم و دردهای زندگی مردان در جای دیگر به خود مجال بروز می دهد. مثلا به طور مداوم دیده شده است که مردان در روزهای تعطیل و در حین مسافرت از سردرد گله می کنند. دلیلش هم این است که مردان در حین کار قادر به نادیده گرفتن درد و غم و نگرانی هستند ولی وقتی شیفت و برنامه منظم کاری ندارند دردهای فیزیکی و یا عصبی شان عود می کند.
۳- برای مردان بروز احساسات مثل تکه چوب دو سر آتش عمل می کند. آنها به تجربه در می یابند که اگر از درد و غم و ترس و ضعف خود بگویند نتیجه درازمدت مثبت نخواهد داشت. اگر سکوت اختیار کنند هم طرف مقابل شان خرسند نخواهد بود. برای همین به انکار مستقیم کل ماجرای مهر و عاطفه تن می دهند .
مثال بارز آن یک داستان در مرام بودایی است آنجا که استاد ذن به شاگردش می گوید: « اگر بگویی این تکه چوب واقعی است با آن ترا می زنم. اگر بگویی تخیلی است باز هم با آن ترا کتک خواهم زد و اگر هیچ چیزی نگویی هم باز با آن ضرباتی به تو خواهم زد» مخمصه ایی که به نظر می آید راه برون رفت ندارد. داستان آموزش ذن اینگونه تمام می شود که شاگرد تکه چوب را بر می دارد و آن را می شکند. همان کاری که مردان نیز با نفی کامل احساسات بالاخره می توانند از شر مستاصل کننده ابراز احساس خلاص شوند.
تحقیقات زیادی در باره واکنش منفی زنان نسبت به رفتار مردان عاطفی وجود دارد. از مشکلات٬ ترس ها٬ نگرانی ها و دردها حرف زدن٬ برای مردان سنگین تمام می شود چون در درازمدت از چشم زنان می افتند.
۴- پنهان کردن غم٬ ترس٬ درد و اندوه ما مردان را وا می دارد تا تونل های عمیق تری در نهاد خود بزنیم تا همه مشکلات را در آن دفن کنیم. برای همین خیلی از ما، احساسات مان به یکباره مثل آتشفشان سر باز می کند و حتی منفجر می شود. به عبارتی دیگر به ما از کودکی یاد نمی دهند که مسیرها و راه های ظریف تر بروز احساسات را بیاموزیم تا ناملایمات زندگی از طریق جویبارهای کوچک نشت کند.
بنابر این شاید بشود بر این واقعیت تاکید ورزید که فشار و توقع اجتماعی باعث شده است مردان احساسات انسانی که قادر به بروز آنها هستند را انکار کنند یا در مسیرهای پر رمز و راز پنهان نمایند
Relationship Problems? Unlock the Code of Men’s Feelings. Barbara Markway, Ph.D.
http://www.psychologytoday.com/blog/living-the-questions/201401/relationship-problems-unlock-the-code-men-s-feelings?tr=MostViewed
http://marde-rooz.com/34529/
در درون هر زنی یک "زن وحشی" زندگی می کند. همان نیروی قدرتمندی که آکنده از بصیرت، شور، خلاقیت و دانش بی زمان است. زن وحشی طبیعت غریزی زنان را نشان می دهد که امروزه در حال انقراض است.
دکتر کلاریسا پینکولا استس در این کتاب با استفاده از گنجینه غنی داستانهای اساطیری، کهن الگوها، افسانه های پریان و قصه های ملل، راه اتصال مجدد به این نیروی قدرتمند و سالم طبیعت غریزی زنان را نشان می دهد.
با خواندن این داستان ها و تفاسیر روان شناسی آنها می آموزیم که چطور به خود مهر بورزیم. زن وحشی را به عنوان درمانگر درونی روحمان بپذیریم. دکتر استس در این کتاب برای توصیف روح و روان زنان ادبیات جدیدی خلق کرده است. این روان شناسی زنان به اصیل ترین شکل خود است که بر پایه دانش روح استوار است.
قسمتی از مقدمه کتاب زنانی که با گرگها می دوند:
" ...هر کسی که به زنی نزدیک می شود در حضور دو زن قرار دارد. یک موجود بیرونی و یک مخلوق درونی. موجود بیرونی در روشنایی روز زندگی می کند و براحتی قابل مشاهده است. اغلب با فرهنگ ملموس انسانی مطابق است اما مخلوق درونی اغلب ناگهان ظاهر می شود و به سرعت ناپدید می گردد و پشت سر خود احساسی عجیب و اعجاب آور به جا می گذارد، انگار دارای یک روح وحشی طبیعی است. این طبیعت دو گانه بصورتی است که یکی با ثبات تر و سرزنده تر و دیگری بی اعتناتر و سردتر است. خویشتن متمدن موجودی خوب است ولی کمی تنهاست. خویشتن وحشی هم به خودی خود خوب است اما آرزومند رابطه با
ترجمهی محمد رادفر | August 11, 2014 | روانشناسی
روانشناس امریکایی و نویسنده کتاب « مردانی که نمی شناختیم» خانم Daphne Rose Kingma با قاطعیت اعلام می کند که ما احساسات مردان را نادیده می گیریم چون جامعه انسانی از روز اول توسط والدین٬ مدام به پسران می قبولانند که مردان قوی تر از آن هستند که عاطفه خود را بروز دهند.
۱- مردان فقط در محیط هایی که احساس اطمینان می کنند بخصوص وقتی که رفتارشان مورد داوری های غلط قرار نمی گیرد واکنش روحی مستقیم نشان می دهند. برای مثال٬ مردان ورزشکار که معمولا سمبل رقابت و قدرت فیزیکی مردانه هستند ابایی از درد به خود پیچیدن٬ گریه کردن٬ بغل کردن و بوسیدن بازیکنان تیم در ملا عام ندارند چون از طرف اجتماع پذیرفته شده است.
۲ – غم و دردهای زندگی مردان در جای دیگر به خود مجال بروز می دهد. مثلا به طور مداوم دیده شده است که مردان در روزهای تعطیل و در حین مسافرت از سردرد گله می کنند. دلیلش هم این است که مردان در حین کار قادر به نادیده گرفتن درد و غم و نگرانی هستند ولی وقتی شیفت و برنامه منظم کاری ندارند دردهای فیزیکی و یا عصبی شان عود می کند.
۳- برای مردان بروز احساسات مثل تکه چوب دو سر آتش عمل می کند. آنها به تجربه در می یابند که اگر از درد و غم و ترس و ضعف خود بگویند نتیجه درازمدت مثبت نخواهد داشت. اگر سکوت اختیار کنند هم طرف مقابل شان خرسند نخواهد بود. برای همین به انکار مستقیم کل ماجرای مهر و عاطفه تن می دهند .
مثال بارز آن یک داستان در مرام بودایی است آنجا که استاد ذن به شاگردش می گوید: « اگر بگویی این تکه چوب واقعی است با آن ترا می زنم. اگر بگویی تخیلی است باز هم با آن ترا کتک خواهم زد و اگر هیچ چیزی نگویی هم باز با آن ضرباتی به تو خواهم زد» مخمصه ایی که به نظر می آید راه برون رفت ندارد. داستان آموزش ذن اینگونه تمام می شود که شاگرد تکه چوب را بر می دارد و آن را می شکند. همان کاری که مردان نیز با نفی کامل احساسات بالاخره می توانند از شر مستاصل کننده ابراز احساس خلاص شوند.
تحقیقات زیادی در باره واکنش منفی زنان نسبت به رفتار مردان عاطفی وجود دارد. از مشکلات٬ ترس ها٬ نگرانی ها و دردها حرف زدن٬ برای مردان سنگین تمام می شود چون در درازمدت از چشم زنان می افتند.
۴- پنهان کردن غم٬ ترس٬ درد و اندوه ما مردان را وا می دارد تا تونل های عمیق تری در نهاد خود بزنیم تا همه مشکلات را در آن دفن کنیم. برای همین خیلی از ما، احساسات مان به یکباره مثل آتشفشان سر باز می کند و حتی منفجر می شود. به عبارتی دیگر به ما از کودکی یاد نمی دهند که مسیرها و راه های ظریف تر بروز احساسات را بیاموزیم تا ناملایمات زندگی از طریق جویبارهای کوچک نشت کند.
بنابر این شاید بشود بر این واقعیت تاکید ورزید که فشار و توقع اجتماعی باعث شده است مردان احساسات انسانی که قادر به بروز آنها هستند را انکار کنند یا در مسیرهای پر رمز و راز پنهان نمایند
Relationship Problems? Unlock the Code of Men’s Feelings. Barbara Markway, Ph.D.
http://www.psychologytoday.com/blog/living-the-questions/201401/relationship-problems-unlock-the-code-men-s-feelings?tr=MostViewed
http://marde-rooz.com/34529/
در درون هر زنی یک "زن وحشی" زندگی می کند. همان نیروی قدرتمندی که آکنده از بصیرت، شور، خلاقیت و دانش بی زمان است. زن وحشی طبیعت غریزی زنان را نشان می دهد که امروزه در حال انقراض است.
دکتر کلاریسا پینکولا استس در این کتاب با استفاده از گنجینه غنی داستانهای اساطیری، کهن الگوها، افسانه های پریان و قصه های ملل، راه اتصال مجدد به این نیروی قدرتمند و سالم طبیعت غریزی زنان را نشان می دهد.
با خواندن این داستان ها و تفاسیر روان شناسی آنها می آموزیم که چطور به خود مهر بورزیم. زن وحشی را به عنوان درمانگر درونی روحمان بپذیریم. دکتر استس در این کتاب برای توصیف روح و روان زنان ادبیات جدیدی خلق کرده است. این روان شناسی زنان به اصیل ترین شکل خود است که بر پایه دانش روح استوار است.
قسمتی از مقدمه کتاب زنانی که با گرگها می دوند:
" ...هر کسی که به زنی نزدیک می شود در حضور دو زن قرار دارد. یک موجود بیرونی و یک مخلوق درونی. موجود بیرونی در روشنایی روز زندگی می کند و براحتی قابل مشاهده است. اغلب با فرهنگ ملموس انسانی مطابق است اما مخلوق درونی اغلب ناگهان ظاهر می شود و به سرعت ناپدید می گردد و پشت سر خود احساسی عجیب و اعجاب آور به جا می گذارد، انگار دارای یک روح وحشی طبیعی است. این طبیعت دو گانه بصورتی است که یکی با ثبات تر و سرزنده تر و دیگری بی اعتناتر و سردتر است. خویشتن متمدن موجودی خوب است ولی کمی تنهاست. خویشتن وحشی هم به خودی خود خوب است اما آرزومند رابطه با
۱۱.۳k
۱۳ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.