بچه هامیخوام خلاصه خیلی ازسریال هایی که دیدم وخیلی بهتون
بچه هامیخوام خلاصه خیلی ازسریال هایی که دیدم وخیلی بهتون توصیه میکنم ببینین وبراتون میزارم:
خلاصه افسانه خورشیدوماه:
داستان کاملاافسانه ایه این داستان درباره عشق خنده داروغم انگیزیک شاهزاده ویک دختروزیره
این پسرک قصه مایه داداشی هم داره که ماماناشون یکی نیست بلکه باباهاشون کییه یعنی باباهردوتاشون امپراتوره!!ولی داداش بزرگه که مامانش ملکه نیست توی قصرنقش خواصی نداره ویک شاهزاده به حساب نمیاد(اوخی)،شاهزاده بانگاه کوچکی به ظاهردخترخوشکل قصمون عاشقش میشه(واو)البت داداش بزرگه هم عاشقش میشه(وایییی چه بدفرض کن دوتاداداش عاشق یه دختراه)ولی دختره بیشترشاهزاده رودوست داره!این دختره میادومیادکه زنه شاهزاده بشه امایهومثل همیشه یه وزیربدجنس کارشوبهم میزنه(حالاچجوری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟)وزیره که دوست داره دخترخودش بشه ملکه میاداواین دختررومیکشه یعنی به یه پیشگومیگه بکشتش پیشگوهه هم اونونمیکشه(چرا؟؟؟)چون دوست پیش گوهه وصیت کرده بودکه:ای دوست من ازاین دخترمواظبت کن.اینم به این دختریه دارویی میده که تاچندساعت نفس نمیکشه وهمه فکرکردن مرده ولی زنده بود.کردنش توقبرکه یهوبلندشداماااااااااامااااااااااا(پیشگوهه بادختره فرارکردورفت این دختره هم حافظشوازدست داد(وای اوخیییییییی)خب بیایم سره شاهزاده شاهزاده هم باغم بزرگ وعمیقی مجبورشدبادختروزیربده علوسی کنه(واوچه قدرغم انگیز)اینابزرگ شدن وبزرگ شدن وشاهزاده تبدیل به امپراتورشد(ای قلفونش برم پیره دهاتیه منوکیم سوهیون)واو.............بعداین همه سال این دختره که اول بودیه طوریایی این شاه رومیبینه شاه هم هی یادهمون دختره میوفته بدبخت دختره هم که حافظش ازدست رفته.!!!!!!!!!بعدکم کم کم کم اینامیفهمن که ایشون دخترخوبس ودخترخوبه هم حافظش برمیگرده،شاه هم بغلش میکنه وباهاش عروسی میکنه پایان
خیلی فیلمش قشنگ بود
خوشتون اومد؟؟؟
خب خلاصه نویسی کردم؟؟؟
کامنت لفطا
خلاصه افسانه خورشیدوماه:
داستان کاملاافسانه ایه این داستان درباره عشق خنده داروغم انگیزیک شاهزاده ویک دختروزیره
این پسرک قصه مایه داداشی هم داره که ماماناشون یکی نیست بلکه باباهاشون کییه یعنی باباهردوتاشون امپراتوره!!ولی داداش بزرگه که مامانش ملکه نیست توی قصرنقش خواصی نداره ویک شاهزاده به حساب نمیاد(اوخی)،شاهزاده بانگاه کوچکی به ظاهردخترخوشکل قصمون عاشقش میشه(واو)البت داداش بزرگه هم عاشقش میشه(وایییی چه بدفرض کن دوتاداداش عاشق یه دختراه)ولی دختره بیشترشاهزاده رودوست داره!این دختره میادومیادکه زنه شاهزاده بشه امایهومثل همیشه یه وزیربدجنس کارشوبهم میزنه(حالاچجوری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟)وزیره که دوست داره دخترخودش بشه ملکه میاداواین دختررومیکشه یعنی به یه پیشگومیگه بکشتش پیشگوهه هم اونونمیکشه(چرا؟؟؟)چون دوست پیش گوهه وصیت کرده بودکه:ای دوست من ازاین دخترمواظبت کن.اینم به این دختریه دارویی میده که تاچندساعت نفس نمیکشه وهمه فکرکردن مرده ولی زنده بود.کردنش توقبرکه یهوبلندشداماااااااااامااااااااااا(پیشگوهه بادختره فرارکردورفت این دختره هم حافظشوازدست داد(وای اوخیییییییی)خب بیایم سره شاهزاده شاهزاده هم باغم بزرگ وعمیقی مجبورشدبادختروزیربده علوسی کنه(واوچه قدرغم انگیز)اینابزرگ شدن وبزرگ شدن وشاهزاده تبدیل به امپراتورشد(ای قلفونش برم پیره دهاتیه منوکیم سوهیون)واو.............بعداین همه سال این دختره که اول بودیه طوریایی این شاه رومیبینه شاه هم هی یادهمون دختره میوفته بدبخت دختره هم که حافظش ازدست رفته.!!!!!!!!!بعدکم کم کم کم اینامیفهمن که ایشون دخترخوبس ودخترخوبه هم حافظش برمیگرده،شاه هم بغلش میکنه وباهاش عروسی میکنه پایان
خیلی فیلمش قشنگ بود
خوشتون اومد؟؟؟
خب خلاصه نویسی کردم؟؟؟
کامنت لفطا
۱.۸k
۱۸ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.