هرکسی عاشق شود کارش به عصیان می کشد
هرکسی عاشق شود کارش به عصیان می کشد
عشق آدمهای ترسو را به میدان می کشد
گر چه از تقدیر آدم ها کسی آگاه نیست
رنج فال قهوه را عمریست فنجان می کشد
سیب را حوا به آدم داد و شیطان شد رجیم!
آه از این دردی که یک عمر است شیطان می کشد
آسمان نازا که باشد رود می خشکد ولی
رنج این خشکیدگی را آسیابان می کشد
کی خدا در خاطرات خلقتش خطی سیاه
عاقبت با بغض دور نام انسان می کشد؟
نه! خدا تا لحظه ی مرگ از بشر مأیوس نیست
انتهای هرزگی، گاهی به ایمان می کشد
خوب می دانم چرا با من مدارا می کنی
جور جهل بَرّه را همواره چوپان می کشد
برده داران خوب می دانند کار خویش را
برده وقتی سیر شد کارش به طغیان می کشد
من از آن دیوانه های زود باور نیستم
ساده لوحی بر جنونم خط بطلان می کشد
من شبی تاریکم و ماه تمامم، نیستی!
ماه اگر کامل شود کارش به نقصان می کشد
می رسی از سمت دریاهای دور انگار باد
رشته های گیسویت را تا بیابان می کشد
گاه اما اشک می ریزی و دستان خدا
شانه ای از ابر بر گیسوی باران می کشد..
عشق آدمهای ترسو را به میدان می کشد
گر چه از تقدیر آدم ها کسی آگاه نیست
رنج فال قهوه را عمریست فنجان می کشد
سیب را حوا به آدم داد و شیطان شد رجیم!
آه از این دردی که یک عمر است شیطان می کشد
آسمان نازا که باشد رود می خشکد ولی
رنج این خشکیدگی را آسیابان می کشد
کی خدا در خاطرات خلقتش خطی سیاه
عاقبت با بغض دور نام انسان می کشد؟
نه! خدا تا لحظه ی مرگ از بشر مأیوس نیست
انتهای هرزگی، گاهی به ایمان می کشد
خوب می دانم چرا با من مدارا می کنی
جور جهل بَرّه را همواره چوپان می کشد
برده داران خوب می دانند کار خویش را
برده وقتی سیر شد کارش به طغیان می کشد
من از آن دیوانه های زود باور نیستم
ساده لوحی بر جنونم خط بطلان می کشد
من شبی تاریکم و ماه تمامم، نیستی!
ماه اگر کامل شود کارش به نقصان می کشد
می رسی از سمت دریاهای دور انگار باد
رشته های گیسویت را تا بیابان می کشد
گاه اما اشک می ریزی و دستان خدا
شانه ای از ابر بر گیسوی باران می کشد..
۳.۸k
۳۱ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.