ای بی وفا .. راز دل بشنو .. از خموشی من .. این سکوت مرا .
ای بی وفا .. راز دل بشنو .. از خموشی من .. این سکوت مرا .. ناشنیده مگیر
ای آشنا..چشم دل بگشا..حال من بنگر..سوز و ساز دلم را ..ندیده مگیر
امشب که تو .. در کنار منی ..غم گسار منی ..سایه از سر من ..تا سپیده مگیر
ای اشک من .. خیزو پرده مشو..پیش چشم ترم ..وقت دیدن او ..راه دیده مگیر
دل دیوانه من .. به غیر از محبت ..گناهی ندارد ..خدا داند
شده چون مرغ طوفان..که جز بی پناهی ..پناهی ندارد... خدا داند
منم آن ابر وحشی ..که در هر بیابان ..به تلخی سرشکی..بیافشاند
به جز این اشک سوزان..دل نا امیدم ..گواهی ندارد ..خدا داند
ای آشنا..چشم دل بگشا..حال من بنگر..سوز و ساز دلم را ..ندیده مگیر
امشب که تو .. در کنار منی ..غم گسار منی ..سایه از سر من ..تا سپیده مگیر
ای اشک من .. خیزو پرده مشو..پیش چشم ترم ..وقت دیدن او ..راه دیده مگیر
دل دیوانه من .. به غیر از محبت ..گناهی ندارد ..خدا داند
شده چون مرغ طوفان..که جز بی پناهی ..پناهی ندارد... خدا داند
منم آن ابر وحشی ..که در هر بیابان ..به تلخی سرشکی..بیافشاند
به جز این اشک سوزان..دل نا امیدم ..گواهی ندارد ..خدا داند
۲.۷k
۰۵ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.