خدا کُنَد که کسی تیر اینچنین نَخورَد
خدا کُنَد که کسی تیر اینچنین نَخورَد
بدونِ دست به یک لشگر ِ لعین نَخورَد
سه شعبه تا که رها شد نشستم و گفتم
خدا کند که به آن چشم ِ نازنین نَخورَد
بدونِ دستْ کسی که تَنَش پُر از تیر است
خدا کند ز بلندی فقط زمین نَخورَد
کنار ِ پیکرت افتاده استخوانِ سرت
خدا کند که کسی گُرز ِ آهنین نَخورَد
به رویِ دست زدم تا که دادمت از دست
بدونِ تو که کسی آب بعد از این نَخورَد
بدونِ دست به یک لشگر ِ لعین نَخورَد
سه شعبه تا که رها شد نشستم و گفتم
خدا کند که به آن چشم ِ نازنین نَخورَد
بدونِ دستْ کسی که تَنَش پُر از تیر است
خدا کند ز بلندی فقط زمین نَخورَد
کنار ِ پیکرت افتاده استخوانِ سرت
خدا کند که کسی گُرز ِ آهنین نَخورَد
به رویِ دست زدم تا که دادمت از دست
بدونِ تو که کسی آب بعد از این نَخورَد
۵۰۴
۲۱ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.