در تمام لحظات مبهم وسرد و دراوج ویرانی دلم
در تمام لحظات مبهم وسرد و دراوج ویرانی دلم
و در زیر خروارها خروار خاک یاس
به تو پناه آوردم
وتو
ویرانه قلبم را دوبار آباد ساختی و لحظات مبهم و سرد را پر از شور ونشاط
و مرا که به مرز نابودی رسیده بودم حیات دوباره بخشید
هر روز طلوع را می نگرم
اما
طلوع خورشید بی تو چه دلگیر است و برایم لحظات غروب را تداعی میکند
دلم میخواهد هر روز در کنارت باشم
هر روز و لحظه زندگی ام
و در هر طپش قلبم به یاد تو
نگاهم را به نگاهت بدوزم
ولی تو مثل من نبودی
دوست نداشتی مرا ببینی
می گفتی چه سخت است هر بار که تو را میبینم دلتنگ تر ازقبل میشوم
آیا این جواب قانع کننده است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نمی دانم شاید چون خودت میدانی وصالمان خیالی بیش نیست نمی خواهی خود را وابسته کنی
نمی دانم
براستی نمیدانم بر سر عشق ما چه خواهد آمد ؟
آیا روزگار آن را در زیر گامهای خویش پایمال میکند؟
یا نه
آسمان عشق ما را به افلاک میبرد؟
نمیدانم به خدا نمیدانم
و در زیر خروارها خروار خاک یاس
به تو پناه آوردم
وتو
ویرانه قلبم را دوبار آباد ساختی و لحظات مبهم و سرد را پر از شور ونشاط
و مرا که به مرز نابودی رسیده بودم حیات دوباره بخشید
هر روز طلوع را می نگرم
اما
طلوع خورشید بی تو چه دلگیر است و برایم لحظات غروب را تداعی میکند
دلم میخواهد هر روز در کنارت باشم
هر روز و لحظه زندگی ام
و در هر طپش قلبم به یاد تو
نگاهم را به نگاهت بدوزم
ولی تو مثل من نبودی
دوست نداشتی مرا ببینی
می گفتی چه سخت است هر بار که تو را میبینم دلتنگ تر ازقبل میشوم
آیا این جواب قانع کننده است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نمی دانم شاید چون خودت میدانی وصالمان خیالی بیش نیست نمی خواهی خود را وابسته کنی
نمی دانم
براستی نمیدانم بر سر عشق ما چه خواهد آمد ؟
آیا روزگار آن را در زیر گامهای خویش پایمال میکند؟
یا نه
آسمان عشق ما را به افلاک میبرد؟
نمیدانم به خدا نمیدانم
۲.۴k
۲۴ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.