خداوندا ، دلم تنگ حسین است ..
خداوندا ، دلم تنگ حسین است ..
دلم ، خاک کف پای حسین است ..
خدایا کاش ، شهرم کربلا بود ..
سرم هم مبتلا ، بر نیزه ها بود ..
چنان مستم نما ، از جام مولا ..
که جان بیرون رود ، از عشق مولا ..
حسین ابن علی ، شمع وجود است ..
که فارغ از همه ، بود و نبود است ..
خدایا ، تار و پودم کربلایی ست ..
که آسایش در این ملک ، بلا نیست ..
منم پروانه ، مولا گشته شمعم ..
مکن تفریق ، بر او گشته جمعم ..
طریق عشق بازی ، راز دارد ..
بنازم دلبرم را ، ناز دارد ..
کشم نازت به جانم ، حضرت عشق ..
فدای تار مویت ، حضرت عشق ..
خداوندا ، بهشتم کربلا کن ..
وجودم را ، به آقا مبتلا کن ..
دلم ، خاک کف پای حسین است ..
خدایا کاش ، شهرم کربلا بود ..
سرم هم مبتلا ، بر نیزه ها بود ..
چنان مستم نما ، از جام مولا ..
که جان بیرون رود ، از عشق مولا ..
حسین ابن علی ، شمع وجود است ..
که فارغ از همه ، بود و نبود است ..
خدایا ، تار و پودم کربلایی ست ..
که آسایش در این ملک ، بلا نیست ..
منم پروانه ، مولا گشته شمعم ..
مکن تفریق ، بر او گشته جمعم ..
طریق عشق بازی ، راز دارد ..
بنازم دلبرم را ، ناز دارد ..
کشم نازت به جانم ، حضرت عشق ..
فدای تار مویت ، حضرت عشق ..
خداوندا ، بهشتم کربلا کن ..
وجودم را ، به آقا مبتلا کن ..
۵.۰k
۰۲ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.