یه خاطره !اول اینکه یه سری توضیحات خونده بودم راجب اینک آ
یه خاطره !اول اینکه یه سری توضیحات خونده بودم راجب اینک آره مرد باشین ... تو کوچه از بغل زن رد میشین نگاش نکنین.. تو تاکسی که نشستین خودتونو بچسبونین به در که راحت باشه و این حرفا .. من یه بار تو تاکسی این عملو اجرای کردم ولی خب از بس چسبیدم به در ، یهو درر باز شد...! منم مجبور شدم دختره رو بگیرم نیفتم بیرون از تاکسی...!بیچاره از ترس بغلم کرده بود ..! هی میگفت سالمی ؟ چیزیت که نشد که ؟ واز این بحثا ... منم به راننده گفتم بزن بغل میخوام تو افق محو شم !!!! هنوزم یادم نمیره هههعععععععییییی
۴.۸k
۱۳ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.