یکی از شیطنت های بچگیم
یکی از شیطنت های بچگیم
3سال پیش من با عدنان دعوا کردم
4روز قهر بودیم
بعد عدنان میخواست بره مغازه خخخ
من با رفیقم دیگم نشسته بودم
عدنان لگت زد ب پام
منم ک عصبانی شدم
از همین پله ای ک شما مشاهده میکنید
هلش دادم
جاتون خالی چشتونم روز بد نبینه
مثل گربه ای ک بهش لگت بزنی. پرت شد
دایره قرمزم ک شما میبینید
فرود امد اونم با سر خخخخ
دیگه هیچی
سرش ک شکست 2روزم گوشه بیمارستان 10روزم تو خونه
درکل12روز دهنش سرویس شد
جات خالی ماهم فقط بر این بیچاره میخندیدیم
عدنان یادش بخیر
جالبه هنوزم بابت این موضوع ازش معذرت خواهی نکردم
داش از همین جا میگم حلالم کن
خخخخخ
3سال پیش من با عدنان دعوا کردم
4روز قهر بودیم
بعد عدنان میخواست بره مغازه خخخ
من با رفیقم دیگم نشسته بودم
عدنان لگت زد ب پام
منم ک عصبانی شدم
از همین پله ای ک شما مشاهده میکنید
هلش دادم
جاتون خالی چشتونم روز بد نبینه
مثل گربه ای ک بهش لگت بزنی. پرت شد
دایره قرمزم ک شما میبینید
فرود امد اونم با سر خخخخ
دیگه هیچی
سرش ک شکست 2روزم گوشه بیمارستان 10روزم تو خونه
درکل12روز دهنش سرویس شد
جات خالی ماهم فقط بر این بیچاره میخندیدیم
عدنان یادش بخیر
جالبه هنوزم بابت این موضوع ازش معذرت خواهی نکردم
داش از همین جا میگم حلالم کن
خخخخخ
۲.۹k
۱۴ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵۹۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.