باید برای خودم کاری بکنم
باید برای خودم کاری بکنم
باید خودم را برای صرف یک فنجان قهوه
در انتهای تنهایی
در خلوتی دنج
میهمان کنم.
گاهی احساسم خسته می شود
باید برای خودم هدیه ای بخرم
لباس های شیک تری بپوشم
باید به کوه سر بزنم
دستم را به لب دریا بزنم
دستانم را به دستان شاخه ای گل بزنم.
گاهی خیالم گرم خودم نیست
من در خیالم گم شده ام
شایدم از حوصله رفته ام
باید برای خودم کاری بکنم
شاید احساسم هوای سفر کرده باشد
شاید هوای رودخانه
چشمه
کوه
جنگل
یا شایدم هوای تو را کرده باشد .
باید برای خودم کاری بکنم
امشب تو تنها، من تنها
تو با چند تا عکس و شمع،
من هم با چند تا ترانه
تو دنبال چیزی شبیه آرامش
و من هم چیزی شبیه تنها تر شدن.
باید برای خودم کاری بکنم
باید خودم را برای صرف یک فنجان قهوه مهمان کنم
قول می دهم خودم برای خودم فال بگیرم
هر چه بود قبول .
باید برای خودم کاری بکنم
فنجان قهوه و پیاله ام هم خو
ماه،
خورشید ،
هر دو هم طراز هم
دو پنجره، دو پرنده
هم نفس،گرمِ خیال
دیوار فنجان قهوه ام مثل سیم خاردار،
دنیای تاریکم شده است.
باید برای خودم کاری بکنم
باید از خاطره های خوشم یادی بکنم
باید برای کسی همش دعا بکنم
باید هوای حافظه ام را تصفیه بکنم
قاب عکس تولدم را
با برگ های پاییزی تزئین بکنم
باید برای خودم کاری بکنم
خسته ام،
شعورم در خواب سکوتم پریشان است
باید احساسم را آزاد کنم
باید خودم را برای سفر آماده کنم
فکرهای تازه تری می خواهم
باید خودم را در این تنهایی
در خلوتی دنج
میهمان کنم
باید برای خودم کاری بکنم .
کانال عاشقانه های من
اشعار عبداله محمدزاده سامانلو
تلگرام:
https://telegram.me/amsamanloo
ادمین سامانلو:
@a_m_samanloo
لاین:
http://line.me/ti/p/%40mgp3247y
اینستاگرام:
https://instagram.com/a.m.samanloo
فیسبوک:
https://facebook.com/a.m.samanloo
گوگل پلاس :
https://plus.google.com/100339397254465022656
باید خودم را برای صرف یک فنجان قهوه
در انتهای تنهایی
در خلوتی دنج
میهمان کنم.
گاهی احساسم خسته می شود
باید برای خودم هدیه ای بخرم
لباس های شیک تری بپوشم
باید به کوه سر بزنم
دستم را به لب دریا بزنم
دستانم را به دستان شاخه ای گل بزنم.
گاهی خیالم گرم خودم نیست
من در خیالم گم شده ام
شایدم از حوصله رفته ام
باید برای خودم کاری بکنم
شاید احساسم هوای سفر کرده باشد
شاید هوای رودخانه
چشمه
کوه
جنگل
یا شایدم هوای تو را کرده باشد .
باید برای خودم کاری بکنم
امشب تو تنها، من تنها
تو با چند تا عکس و شمع،
من هم با چند تا ترانه
تو دنبال چیزی شبیه آرامش
و من هم چیزی شبیه تنها تر شدن.
باید برای خودم کاری بکنم
باید خودم را برای صرف یک فنجان قهوه مهمان کنم
قول می دهم خودم برای خودم فال بگیرم
هر چه بود قبول .
باید برای خودم کاری بکنم
فنجان قهوه و پیاله ام هم خو
ماه،
خورشید ،
هر دو هم طراز هم
دو پنجره، دو پرنده
هم نفس،گرمِ خیال
دیوار فنجان قهوه ام مثل سیم خاردار،
دنیای تاریکم شده است.
باید برای خودم کاری بکنم
باید از خاطره های خوشم یادی بکنم
باید برای کسی همش دعا بکنم
باید هوای حافظه ام را تصفیه بکنم
قاب عکس تولدم را
با برگ های پاییزی تزئین بکنم
باید برای خودم کاری بکنم
خسته ام،
شعورم در خواب سکوتم پریشان است
باید احساسم را آزاد کنم
باید خودم را برای سفر آماده کنم
فکرهای تازه تری می خواهم
باید خودم را در این تنهایی
در خلوتی دنج
میهمان کنم
باید برای خودم کاری بکنم .
کانال عاشقانه های من
اشعار عبداله محمدزاده سامانلو
تلگرام:
https://telegram.me/amsamanloo
ادمین سامانلو:
@a_m_samanloo
لاین:
http://line.me/ti/p/%40mgp3247y
اینستاگرام:
https://instagram.com/a.m.samanloo
فیسبوک:
https://facebook.com/a.m.samanloo
گوگل پلاس :
https://plus.google.com/100339397254465022656
۳.۵k
۱۴ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.