ﺑِﺴْﻢِ ﺍﻟﻠّﻪِ ﺍﻟْﺮَّﺣْﻤﻦِ ﺍﻟْﺮَّﺣﻴﻢ
ﺑِﺴْﻢِ ﺍﻟﻠّﻪِ ﺍﻟْﺮَّﺣْﻤﻦِ ﺍﻟْﺮَّﺣﻴﻢ
زنی زیبا و نازا پیش پیامبر زمانش می رود و می گوید از خدا فرزندی صالح برایم بخواه.
پیامبر وقتی دعا می کند وحی می رسد او را نازا خلق کردم.
زن می گوید:"خدا رحیم است" و می رود.
سال بعد باز تکرار می شود و باز وحی می آید نازا و عقیم است.
زن این بار نیز به آسمان نگاه می کند و می رود.
سال سوم پیامبر وقت زن را با کودکی در آغوش می بیند.
با تعجب از خدا می پرسد :
بارالها،چگونه کودکی دارد اوکه نازا خلق شده بود!!!؟
وحی می رسد:"هر بار گفتم عقیم است ،او باور نکرد و مرا رحیم خواند. رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت."
زنی زیبا و نازا پیش پیامبر زمانش می رود و می گوید از خدا فرزندی صالح برایم بخواه.
پیامبر وقتی دعا می کند وحی می رسد او را نازا خلق کردم.
زن می گوید:"خدا رحیم است" و می رود.
سال بعد باز تکرار می شود و باز وحی می آید نازا و عقیم است.
زن این بار نیز به آسمان نگاه می کند و می رود.
سال سوم پیامبر وقت زن را با کودکی در آغوش می بیند.
با تعجب از خدا می پرسد :
بارالها،چگونه کودکی دارد اوکه نازا خلق شده بود!!!؟
وحی می رسد:"هر بار گفتم عقیم است ،او باور نکرد و مرا رحیم خواند. رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت."
۳.۲k
۱۵ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.