اونۍڪه با دستاش گهوارتو تڪون داده
اونۍڪه با دستاش گهوارتو تڪون داده
مۍتونه با دعـاهاش زندگۍتو هم تڪون بده
مــادر خــداۍروۍزمـیـنِ
نفسۍڪه وجودش برڪت زندگۍیه
عشقۍست ڪه ڪنارش موندن ناب وبۍنظر
مــادریعنی زندگۍعشق مهر
مــادر یعنۍفرشته اۍڪه بااشڪت اشڪ مۍریزدو باخنده هات مۍخنده
مــادریعنۍفرشته اۍڪه نگاهش بتوست
وبا هر لبخندت زندگۍمۍڪند
مــادریعنۍفرشته اۍڪه موهایش براۍ بزرگ ڪردنت سفید مۍشود
وبه ما میگه پیر شوۍمــادردردبلات به جانم
مــادر یعنۍڪسۍڪه صبح خوابۍمیز صبحانه را آرام مۍچیند
تا وقتۍبلند شدۍ زندگۍ را لمس ڪنۍ
مــادر یعنۍفرشته اۍ ڪه شب ها غم دارۍیا مریضۍتا صبح بالاۍ سرت مۍنشیندونگران است
مـــادر یعنۍفرشته اۍڪه موقع ڪار مۍگۍخسته شدم،مۍگه تو بنشین من انجام میدم
مـــادر یعنۍفرشته اۍڪه هیچ گاه باور نمۍڪنۍمریض شودیاپیرشودچون همیشه تو هر حالتۍبه روۍمالبخندمۍزند
مــادریعنۍفرشته اۍڪه طاقت اشڪهایت ونداره
مـــادر یعنۍهمه ۍ
امـــید.دلخـوشۍ.لبخند.مـونـس.همیشگۍفـرزنـدش
.
مۍتونه با دعـاهاش زندگۍتو هم تڪون بده
مــادر خــداۍروۍزمـیـنِ
نفسۍڪه وجودش برڪت زندگۍیه
عشقۍست ڪه ڪنارش موندن ناب وبۍنظر
مــادریعنی زندگۍعشق مهر
مــادر یعنۍفرشته اۍڪه بااشڪت اشڪ مۍریزدو باخنده هات مۍخنده
مــادریعنۍفرشته اۍڪه نگاهش بتوست
وبا هر لبخندت زندگۍمۍڪند
مــادریعنۍفرشته اۍڪه موهایش براۍ بزرگ ڪردنت سفید مۍشود
وبه ما میگه پیر شوۍمــادردردبلات به جانم
مــادر یعنۍڪسۍڪه صبح خوابۍمیز صبحانه را آرام مۍچیند
تا وقتۍبلند شدۍ زندگۍ را لمس ڪنۍ
مــادر یعنۍفرشته اۍ ڪه شب ها غم دارۍیا مریضۍتا صبح بالاۍ سرت مۍنشیندونگران است
مـــادر یعنۍفرشته اۍڪه موقع ڪار مۍگۍخسته شدم،مۍگه تو بنشین من انجام میدم
مـــادر یعنۍفرشته اۍڪه هیچ گاه باور نمۍڪنۍمریض شودیاپیرشودچون همیشه تو هر حالتۍبه روۍمالبخندمۍزند
مــادریعنۍفرشته اۍڪه طاقت اشڪهایت ونداره
مـــادر یعنۍهمه ۍ
امـــید.دلخـوشۍ.لبخند.مـونـس.همیشگۍفـرزنـدش
.
۵۰.۹k
۱۰ مهر ۱۴۰۳