متاسفم با ادم بدرد نخوری مثل من اشنا شدین(؛
متاسفم با ادم بدرد نخوری مثل من اشنا شدین(؛
هر چقدر فکر کردم دیدم دیگه نمیتونم، از طرفی فشار درسا، از یه طرف فشار روحی، یه طرف فشار خانواده، یه طرف ادمای تاکسیک،.... دیدم دیگه نمیشه و خب امشب اخرین شبیه که با هم حرف میزنیم(:
هر چی میخواین بهم بگین حتی شده فحش بدین(:
هر چقدر فکر کردم دیدم دیگه نمیتونم، از طرفی فشار درسا، از یه طرف فشار روحی، یه طرف فشار خانواده، یه طرف ادمای تاکسیک،.... دیدم دیگه نمیشه و خب امشب اخرین شبیه که با هم حرف میزنیم(:
هر چی میخواین بهم بگین حتی شده فحش بدین(:
۲۸۱
۲۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.