پسران هدفمند😍💜

فصل دوم پارت شانزدهم 😍💜
با این ویدیو این پارتو بخونید خیلی باحالهه جیمین خوب جوابشو داد آرمی منحرف 🤣🤣🤣

از زبان جیمین:
امروز هفتمین روزیه ک اینجا گیر افتادیم و ساجا کاری باهامون نداره برای همین تصمیم گرفتیم از گذشته ها با همدیگه حرف بزنیم تا سرگرم شیم ...
من داد زدم:حالا نوبت از خاطراتم بهتون بگم..
همه بهم زل زدن و گفتن:بگو..
با خنده شروع کردم به گفتن.

فلش بک به ۵ سال قبل:
من دکمه ی لباسمو باز کردم چون یکم گرم شده بود...
یکی از فنها یهو داد زد:وای جیمینا خیلی سکسی شدی.
نگاه دکمه ی باز لباسم کردم و گفتم:نگاه چی میکنید؟
بعد شروع کردم به بستن لباسم و با خنده گفتم:خوب ممکنه تو اجرا بازم دکمه های لباسمو باز کنم.
آرمیا گفتن:وای نبند..
بعد با خنده میکروفونو گرفتم دستم گفتم:از چی ک میبینن خوشتون اومده؟همیشه عادت دارین به چیزهایی ک دوست دارین اینجوری زل بزنید؟
بعد با خنده ردیف اول و دوم رو نشان دادم و گفتم:تو خیلی منحرفی به خصوص تویی ک ردیف دوم نشستی (آرمی منحرف خوب جیمینا حق دارن من اگ بودم بدترش میکردم🤣🤦‍♀️).

پایان فلش بک:
زمان حال:
اعضا به سختی جلوی خنده شون گرفتن و گفتن:وای آره الان یادمون اومد ولی خوب بهشون حق بده تو خیلی جذابی.
نگاه اندر سفیه بهشون انداختم و شروع به خندیدن کردم..
خدایا رو شکر این ۶ تا دوستو به علاوه ی آرمیا رو دارم اگ نداشتمشون الان میمردم...

نظر بدین🥺💜
این پارتو دوست داشتین؟سعی کردم مثل ویدیو بنویسم 🥲🥰💜
دیدگاه ها (۹)

اینستاگرام🥲💜

وای آخجون یک تهیونگ لاور عزیز دیگ پیدا کردم لطفا فالو شهه خو...

پسران هدفمند🥺💜

۲۰۰ تایی شدن مبارک🥹🥳🥳🥳

رمان بغلی من پارت ۵۰دیانا :خوشگله ارسلان: آره بریم تو ماشین ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط