Psycho killer(قاتل روانی)
Psycho killer(قاتل روانی)
Part 50 Last part
همونطور که به یاد داشت دنبال مردی قوی هیکل با خالکوبی مار مانند بر روی دستش بود
به دنبال جیهون به سمت زیر زمین عمارتش در المان رفت جایی که اون مرد به صندلی با زنجیره بسته بودن و تا حد مرگ شکنجه اش داده بودن اما به جرم هاش اعتراف نکرده بود و همین باعث عصبانیت بیشتر جیمین شده بود و خشمش خیلی بیشتر از اون چیزی بود که نشون می داد
به محض ورود جیمین به اتاق شکنجه با دیدن اون مرد دوباره خاطرات تلخ بچگی اش به یادش اومد اون همه خاطراتی که همیشه عذابش می داد و کابوس های شبانه اش شده بود به سمت مرد قدم برداشت و نگاه دقیقی به چشم هاش کرد و گفت
جیمین : تو منو یادت نمیاد اما من خوب و دقیق تو رو یادمه ...... حالا هم انتقام پدر و مادرمو ازت میگیرم
سپس اسلحه ای به طرفش گرفت و بدون هیچ گونه فرصتی دقیقا وسط پیشونیش شلیک کرد
حالا که کارش تموم شده بود دیگر نیازی نبود که بیشتر از این اینجا بمونه پس ساکش جمع کرد به همراه جیهون به سمت کره حرکت کردند
خیلی دلش برای ات ، برای عشقش تنگ شده بود اما خیالش از این بابت راحت بود چون پدر و مادرش و اقای لی همگی در نبود جیمین از ات مراقب می کردند مخصوصا که حالا چند وقت دیگر هم قرار بود یک نینی کوچولو به خانواده پارک اضافه بشود
جیمین به محض اینکه وارد عمارت شد با دیدن خانواده اش ، اشنایان و دوستانش و کیکی که در دست ات بود مواجه شد اولش فکر کرد به خاطر خوش امد گویی اما با گفتن این حرف ات شوکه بزرگی بهش وارد شد
ات : جیمین عشقم عزیزم تو داری بابا میشی
جیمین فقط به ات نگاه می کرد و هیچ حرکتی نمی کرد تا اینکه جیهون با زدن بر روی شونه اش اون از شوک خارج کرد و گفت
جیهون : داداش بهت تبریک میگم ...... سپس روبه ات کرد و گفت .... زنداداش به شما هم تبریک میگم
جیمین بعد از تشکر از همه به سمت ات رفت و ل*باش بر روی ل*بای عشقش گذاشت و بطور کامل دلتنگی چندین ماهانش برطرف کرد و ازش جدا شد و گفت
جیمین : ممنونم ازت ممنونم عشقم ...... قول میدم ازش به خوبی مراقب کنم
ات لبخندی زد و گفت
ات : مطمئنم بابای خوبی میشی
و این دوعاشق تا اخر عمرشون در کنار دختر زیباشون به خوبی و خوشی زندگی کردند درسته اول زندگیشون با خاطره تلخ شروع شد اما سرانجام به اسایش و خوشبختی رسیدن
پایان
کیوتیام فیک جیمین تموم شد امیدوارم ازش لذت برده باشید همانطور که خودم با عشق نوشتمش امیدوارم شما هم با عشق بخونیدش ممنون از همتون که تا اخر این فیک با من همراه بودید
لطفا نظرتون راجب فیک بهم بگید خیلی خوشحالم میکنید
Part 50 Last part
همونطور که به یاد داشت دنبال مردی قوی هیکل با خالکوبی مار مانند بر روی دستش بود
به دنبال جیهون به سمت زیر زمین عمارتش در المان رفت جایی که اون مرد به صندلی با زنجیره بسته بودن و تا حد مرگ شکنجه اش داده بودن اما به جرم هاش اعتراف نکرده بود و همین باعث عصبانیت بیشتر جیمین شده بود و خشمش خیلی بیشتر از اون چیزی بود که نشون می داد
به محض ورود جیمین به اتاق شکنجه با دیدن اون مرد دوباره خاطرات تلخ بچگی اش به یادش اومد اون همه خاطراتی که همیشه عذابش می داد و کابوس های شبانه اش شده بود به سمت مرد قدم برداشت و نگاه دقیقی به چشم هاش کرد و گفت
جیمین : تو منو یادت نمیاد اما من خوب و دقیق تو رو یادمه ...... حالا هم انتقام پدر و مادرمو ازت میگیرم
سپس اسلحه ای به طرفش گرفت و بدون هیچ گونه فرصتی دقیقا وسط پیشونیش شلیک کرد
حالا که کارش تموم شده بود دیگر نیازی نبود که بیشتر از این اینجا بمونه پس ساکش جمع کرد به همراه جیهون به سمت کره حرکت کردند
خیلی دلش برای ات ، برای عشقش تنگ شده بود اما خیالش از این بابت راحت بود چون پدر و مادرش و اقای لی همگی در نبود جیمین از ات مراقب می کردند مخصوصا که حالا چند وقت دیگر هم قرار بود یک نینی کوچولو به خانواده پارک اضافه بشود
جیمین به محض اینکه وارد عمارت شد با دیدن خانواده اش ، اشنایان و دوستانش و کیکی که در دست ات بود مواجه شد اولش فکر کرد به خاطر خوش امد گویی اما با گفتن این حرف ات شوکه بزرگی بهش وارد شد
ات : جیمین عشقم عزیزم تو داری بابا میشی
جیمین فقط به ات نگاه می کرد و هیچ حرکتی نمی کرد تا اینکه جیهون با زدن بر روی شونه اش اون از شوک خارج کرد و گفت
جیهون : داداش بهت تبریک میگم ...... سپس روبه ات کرد و گفت .... زنداداش به شما هم تبریک میگم
جیمین بعد از تشکر از همه به سمت ات رفت و ل*باش بر روی ل*بای عشقش گذاشت و بطور کامل دلتنگی چندین ماهانش برطرف کرد و ازش جدا شد و گفت
جیمین : ممنونم ازت ممنونم عشقم ...... قول میدم ازش به خوبی مراقب کنم
ات لبخندی زد و گفت
ات : مطمئنم بابای خوبی میشی
و این دوعاشق تا اخر عمرشون در کنار دختر زیباشون به خوبی و خوشی زندگی کردند درسته اول زندگیشون با خاطره تلخ شروع شد اما سرانجام به اسایش و خوشبختی رسیدن
پایان
کیوتیام فیک جیمین تموم شد امیدوارم ازش لذت برده باشید همانطور که خودم با عشق نوشتمش امیدوارم شما هم با عشق بخونیدش ممنون از همتون که تا اخر این فیک با من همراه بودید
لطفا نظرتون راجب فیک بهم بگید خیلی خوشحالم میکنید
۸.۳k
۳۱ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.