خانه

مطالب جدید

مطالب محبوب

عربي

دانلود اپلیکیشن

وبلاگ

سوالات متداول

درباره ما

قوانین

دسته بندی ها

ورود به حساب کاربری

برای ورود به شبکه اجتماعی ویسگون می‌توانید از روش های ورود با شماره تلفن همراه و یا ورود با گوگل استفاده نمایید.
کد تائیدی که از طریق پیامک برای شما ارسال شده را وارد کنید
+98
یا
ورود با گوگل
نصب برنامه موبایل
برای داشتن تجربه بهتر در استفاده از ویسگون اپلیکیشن اندروید ویسگون را نصب کنید
j.m.army j.m.army
ویدئو بعدی
Psycho killer(قاتل روانی)
نرو بعدی

Psycho killer(قاتل روانی)

Psycho killer(قاتل روانی)

Part 50 Last part

همونطور که به یاد داشت دنبال مردی قوی هیکل با خالکوبی مار مانند بر روی دستش بود

به دنبال جیهون به سمت زیر زمین عمارتش در المان رفت جایی که اون مرد به صندلی با زنجیره بسته بودن و تا حد مرگ شکنجه اش داده بودن اما به جرم هاش اعتراف نکرده بود و همین باعث عصبانیت بیشتر جیمین شده بود و خشمش خیلی بیشتر از اون چیزی بود که نشون می داد

به محض ورود جیمین به اتاق شکنجه با دیدن اون مرد دوباره خاطرات تلخ بچگی اش به یادش اومد اون همه خاطراتی که همیشه عذابش می داد و کابوس های شبانه اش شده بود به سمت مرد قدم برداشت و نگاه دقیقی به چشم هاش کرد و گفت

جیمین : تو منو یادت نمیاد اما من خوب و دقیق تو رو یادمه ...... حالا هم انتقام پدر و مادرمو ازت میگیرم

سپس اسلحه ای به طرفش گرفت و بدون هیچ گونه فرصتی دقیقا وسط پیشونیش شلیک کرد

حالا که کارش تموم شده بود دیگر نیازی نبود که بیشتر از این اینجا بمونه پس ساکش جمع کرد به همراه جیهون به سمت کره حرکت کردند

خیلی دلش برای ات ، برای عشقش تنگ شده بود اما خیالش از این بابت راحت بود چون پدر و مادرش و اقای لی همگی در نبود جیمین از ات مراقب می کردند مخصوصا که حالا چند وقت دیگر هم قرار بود یک نینی کوچولو به خانواده پارک اضافه بشود

جیمین به محض اینکه وارد عمارت شد با دیدن خانواده اش ، اشنایان و دوستانش و کیکی که در دست ات بود مواجه شد اولش فکر کرد به خاطر خوش امد گویی اما با گفتن این حرف ات شوکه بزرگی بهش وارد شد

ات : جیمین عشقم عزیزم تو داری بابا میشی

جیمین فقط به ات نگاه می کرد و هیچ حرکتی نمی کرد تا اینکه جیهون با زدن بر روی شونه اش اون از شوک خارج کرد و گفت

جیهون : داداش بهت تبریک میگم ...... سپس روبه ات کرد و گفت .... زنداداش به شما هم تبریک میگم

جیمین بعد از تشکر از همه به سمت ات رفت و ل*باش بر روی ل*بای عشقش گذاشت و بطور کامل دلتنگی چندین ماهانش برطرف کرد و ازش جدا شد و گفت

جیمین : ممنونم ازت ممنونم عشقم ...... قول میدم ازش به خوبی مراقب کنم

ات لبخندی زد و گفت

ات : مطمئنم بابای خوبی میشی

و این دوعاشق تا اخر عمرشون در کنار دختر زیباشون به خوبی و خوشی زندگی کردند درسته اول زندگیشون با خاطره تلخ شروع شد اما سرانجام به اسایش و خوشبختی رسیدن


پایان
کیوتیام فیک جیمین تموم شد امیدوارم ازش لذت برده باشید همانطور که خودم با عشق نوشتمش امیدوارم شما هم با عشق بخونیدش ممنون از همتون که تا اخر این فیک با من همراه بودید

لطفا نظرتون راجب فیک بهم بگید خیلی خوشحالم میکنید
۸.۳k
۳۱ فروردین ۱۴۰۴
j.m.army j.m.army

دیدگاه ها (۱۷)

هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.

ه

۱۰۰ مطلب
سناریو

سناریو

j.m.army
j.m.army
سناریو

سناریو

j.m.army
j.m.army
Psycho killer(قاتل روانی)

Psycho killer(قاتل روانی)

j.m.army
j.m.army
Psycho killer(قاتل روانی)

Psycho killer(قاتل روانی)

j.m.army
j.m.army
چند ماه بعد

چند ماه بعد

wordvillen
wordvillen
چند روز بعد

چند روز بعد

wordvillen
wordvillen
ارباب بی رحم

ارباب بی رحم

bts_jk000
bts_jk000
​
​
واتس‌اپ
تلگرام
توییتر
فیسبوک
لینکداین
https://wisgoon.com/v/C47MTEJ71Z/
کپی شد
​

نصب برنامه ویسگون