مدرسه اوکی دا

part 37

ا/ت: جونگ کوک ولم نمیکنی نههه

جونگ کوک : ساکت نه ولت نمیکنم مشکلیه دوستم

ا/ت: دوستم؟

جونگ کوک: آره دیگه ما دوستیم خودت گفتی

ویو ا/ت
بابا جان من یه زری زده بودم اه ل/ت نکنه دوست دختر داشته باشه هااا نه بابا بهم گفت که تاحالا دوست دختر نداشته ولی یجی اون چی ولش کن شاید منو دوست نداره واییییییییییی دیوونه شدممممم

جونگ کوک : ا/ت باتوام دختررررر

ا/ت: ها چی

جونگ کوک: تو فکر رفته بودی چیزی شده؟

ا/ت: هوم هیچی(بوسش میکنه)

جونگ کوک : هوم خوبه

ا/ت: بسه ببینم تا بوست میکنم خوبه خوبه میکنی دوستم بگیر بخواب منم برم رو کاناپه بخوابم دیگه

جونگ کوک : ا/ت یه سوال

ا/ت: هوم بگو

جونگ کوک : اگه یپسری عاشقت بشه چیکار میکنی؟

ا/ت: مونده کی باشه

جونگ کوک : مثلا من

ا/ت: پاشو بریم محضر

جونگ کوک: یاااا مثال زدم

ا/ت: اگه تو باشی محضر بریم اگه کس دیگه ای باشه نوچ رد میدم

جونگ کوک : خوب دیگه بسه بگیر بکپ باید فردا دنبال بچه ها

ا/ت: باشه فقط میشه با اون ماشین بزرگه بریم همونی که مدل پیکاب دارههههه

جونگ کوک : باشه بگیر بخواب

ا/ت: شب بخیر بانی خوشگله

جونگ کوک : ها ، مرسی شب توهم بخیر

ویو کوک
اون بهم گفت بانی خوشگله یعنی اونم دوسم داره ولی بهش گفتم اگه مثلا من عاشقش باشم چی گفت بریم محضر عررررر پسر انتخابت خیلی خوبه

ویو صبح
................