اسم عشق خوب یا بد
اسم عشق خوب یا بد
پارت ۸۲
[ویو آنالی ]
ساعت ۱۲ شب شده بود
دوست جدید پیدا کردن خوبه
این دانته کجا رفته.... گوشیم برداشتم باهاش تماس گرفتم
جواب داد
آنالی: کجایی ؟ دیر وقت شده ؟
دانته: آنا جونم لطفاً خودت برو ...من با چند از دوستام تازه داریم خوشگذورنی می کنیم
آنالی: باشه...دانته مراقب باش داداش بفهمه دعوات می کنه...سویچ ماشین کجاست ؟
با خنده و یکم ذوق گفت
دانته: کتم کنارت... داخل جیبش هست... ممنون عزیزم بای
و قطع کرد...سویچ ماشین برداشتم..و میز حساب کردم
و رفتم جلوی کلاب....کلاب جایی بود که وسط شهر نبود.. داخل مجتمع بود
منتظر موندم ماشین بیارن...که تهیونگ از ماشینی پیاده شد اومد سمتم چقدر
شبیه ماشین جونگ کوک بود.. انگار یکی دیگه هم سوار ماشین بود
ته : چرا اینجا منتظری ؟
آنالی: همراهم نمی خواد برگرده خونه... منم منتظر هستم ماشین از پارکینگ بیارن
ته: خودم برسونمت ؟
آنالی: نه خیلی ممنون
ته: اوکی منتظر می مونم ماشینت بیارن
چند مین ایستادم حرف زدیم که ماشین اومد سوار شدم و راه افتادم
[ویو جونگ کوک]
جونگ کوک: دنبالش برو ..
ته: باشه
یهو آنا سرعت گرفت.... هنوز دنبالش بودیم .. خیلی خفن رانندگی می کرد
بعد چند مین رسید جلوی عمارتشون ولی ماشین جلوی خونه گذاشت.. خیلی مواظب بود قضیه چیه ؟
منتظر یکی بود...همون پسر ته جو اومد بیرون
فدا سرتون ولی لطفاً سر وقت انجام بشه....نتم روبه اتمام هست متاسفانه...و اینکه من اینستا و تمام نتم فول کار می کنه خودم پشمام ریخته 😂😂😂
نت ندارم فکر نکنم بتونم بقیه بزارم
پارت ۸۲
[ویو آنالی ]
ساعت ۱۲ شب شده بود
دوست جدید پیدا کردن خوبه
این دانته کجا رفته.... گوشیم برداشتم باهاش تماس گرفتم
جواب داد
آنالی: کجایی ؟ دیر وقت شده ؟
دانته: آنا جونم لطفاً خودت برو ...من با چند از دوستام تازه داریم خوشگذورنی می کنیم
آنالی: باشه...دانته مراقب باش داداش بفهمه دعوات می کنه...سویچ ماشین کجاست ؟
با خنده و یکم ذوق گفت
دانته: کتم کنارت... داخل جیبش هست... ممنون عزیزم بای
و قطع کرد...سویچ ماشین برداشتم..و میز حساب کردم
و رفتم جلوی کلاب....کلاب جایی بود که وسط شهر نبود.. داخل مجتمع بود
منتظر موندم ماشین بیارن...که تهیونگ از ماشینی پیاده شد اومد سمتم چقدر
شبیه ماشین جونگ کوک بود.. انگار یکی دیگه هم سوار ماشین بود
ته : چرا اینجا منتظری ؟
آنالی: همراهم نمی خواد برگرده خونه... منم منتظر هستم ماشین از پارکینگ بیارن
ته: خودم برسونمت ؟
آنالی: نه خیلی ممنون
ته: اوکی منتظر می مونم ماشینت بیارن
چند مین ایستادم حرف زدیم که ماشین اومد سوار شدم و راه افتادم
[ویو جونگ کوک]
جونگ کوک: دنبالش برو ..
ته: باشه
یهو آنا سرعت گرفت.... هنوز دنبالش بودیم .. خیلی خفن رانندگی می کرد
بعد چند مین رسید جلوی عمارتشون ولی ماشین جلوی خونه گذاشت.. خیلی مواظب بود قضیه چیه ؟
منتظر یکی بود...همون پسر ته جو اومد بیرون
فدا سرتون ولی لطفاً سر وقت انجام بشه....نتم روبه اتمام هست متاسفانه...و اینکه من اینستا و تمام نتم فول کار می کنه خودم پشمام ریخته 😂😂😂
نت ندارم فکر نکنم بتونم بقیه بزارم
۱۱.۴k
۲۶ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.