گاهی جهان آدمها پر است از هیاهو
گاهی جهان آدمها پر است از هیاهو،
هر کسی فریادی برمیکشد تا بماند،
چراغی میافروزد تا در تاریکی گم نشود
و من... در کنجی خاموش،
تمام جانم را به فراموشی میسپارم،
چنان که ردی از من در هیچ خاطر نماند
چه تلخ است این دوگانگی،
آنان از وحشت نیستی میجنگند،
و من از سنگینی بودن،
به آغوش نیستی پناه میبرم
شاید آرامش راستین،
نه در بودن است و نه در رفتن،
که در مرز باریک میان سکوت و نابودیست....
هر کسی فریادی برمیکشد تا بماند،
چراغی میافروزد تا در تاریکی گم نشود
و من... در کنجی خاموش،
تمام جانم را به فراموشی میسپارم،
چنان که ردی از من در هیچ خاطر نماند
چه تلخ است این دوگانگی،
آنان از وحشت نیستی میجنگند،
و من از سنگینی بودن،
به آغوش نیستی پناه میبرم
شاید آرامش راستین،
نه در بودن است و نه در رفتن،
که در مرز باریک میان سکوت و نابودیست....
- ۱۵.۱k
- ۱۰ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط