یعنی سر هیچ انیمه ای مثل اتکانتایتان گریه نکردم
یعنی اونجایی که لیوای هانجی و اروین و بقیه رو میبینه و اونجایی که آنی (اگه اشتباه نکنم) میگه که ارن تو ما رو نجات دادی پس خودت چی و اونجایی که آرمین جیغ میزنه و گریه میکنه و اونجایی که میکاسا میگه کجا خاکش کنیم و آرمین میگه همون درختی که همیشه زیر سایش میخوابید اون لحظه بود که یاد قسمت اول میافتادم تازه اونجایی هم که به آرمین میگفت میکاسا رو دوست داره هم...
سر کل این صحنه ها و چند تا صحنه ی دیگه مثل چی گریه کردم
اگه بخوام بازم بگم زیاد میشه
سر کل این صحنه ها و چند تا صحنه ی دیگه مثل چی گریه کردم
اگه بخوام بازم بگم زیاد میشه
- ۴.۹k
- ۱۷ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط