طلسم
p²⁰
p²⁰
نوشته بودمش گفتم بزارمش بخونین تا پارت های جدید رو بنویسم این دوتا پارت رو داشته باشین
من حتی شکسته های آیینه ای که طلسم شکسته شد و تو از بیرون اومدی رو هم هنوز دور نریختم
ات. فقط به خاطر این که اون تیکه آیینه ها به تو ربط دارن
ات از روی صندلیش پاشد و رفت سمت کمد و درشو باز کرد و جعبه رو بیرون اورد و درشو باز کرد تیکه آیینه هایی بود که طلسم شکسته بود و الان صورت ات رو شکسته شکسته هر یک از اعضای صورتش رو نشون میداد و داخل چشمای ات پر میشد هر وقت که به اون ایینه نگا میکرد اون در جعبه رو بست و جای خودش گذاشت
ات. جان به جانم بکنند ، من دلم پیش همانیست که نیست ...
ات. این دوری داره منو هر روز میخوره ولی من دوس دارم حتی این حسو
ات سمت میزش رفت و گوشیش رو برداشت و از پشت میزش به سمت صندلی هایی که جلدی میز گذاشته بود رفت و روش نشست و به کوک پیام داد
ات. چطوری کوک
لحظاتی توی پیوی کوک به آخرین بازدید به تازگی کوک خیره شد ولی وقتی دید پیامی ازش دریافت نکرد
بدون این که از پی کوک خارج بشه گوشی رو خاموش کرد و روی میز جلوییش گوشی رو گذاشت و سمت بیرون از اتاق کارش رفت و در رو باز کرد و بیرون اتاق رفت تا لباس هاشو عوض کنه و به سمت تختش بره از نصف شبم گذشته بود و ات فردا صبح شیفت دلشت
توی همون لحظه ای کع در اتاق کار رو بست
همون لحظه گوشی ات ویبره زد و روشن شد و پیانی از طرف کوک دریافت کرد ولی ات ازش بی خبر بود
از این ورم که کوک آخرین متن های آهنگ جدیدش رو تموم کرده بود داشت توی استودیو خونه خودش
اونو همراه دوستاش ضبط میکرد
(دوستاش اعضا هستن )
p²⁰
نوشته بودمش گفتم بزارمش بخونین تا پارت های جدید رو بنویسم این دوتا پارت رو داشته باشین
من حتی شکسته های آیینه ای که طلسم شکسته شد و تو از بیرون اومدی رو هم هنوز دور نریختم
ات. فقط به خاطر این که اون تیکه آیینه ها به تو ربط دارن
ات از روی صندلیش پاشد و رفت سمت کمد و درشو باز کرد و جعبه رو بیرون اورد و درشو باز کرد تیکه آیینه هایی بود که طلسم شکسته بود و الان صورت ات رو شکسته شکسته هر یک از اعضای صورتش رو نشون میداد و داخل چشمای ات پر میشد هر وقت که به اون ایینه نگا میکرد اون در جعبه رو بست و جای خودش گذاشت
ات. جان به جانم بکنند ، من دلم پیش همانیست که نیست ...
ات. این دوری داره منو هر روز میخوره ولی من دوس دارم حتی این حسو
ات سمت میزش رفت و گوشیش رو برداشت و از پشت میزش به سمت صندلی هایی که جلدی میز گذاشته بود رفت و روش نشست و به کوک پیام داد
ات. چطوری کوک
لحظاتی توی پیوی کوک به آخرین بازدید به تازگی کوک خیره شد ولی وقتی دید پیامی ازش دریافت نکرد
بدون این که از پی کوک خارج بشه گوشی رو خاموش کرد و روی میز جلوییش گوشی رو گذاشت و سمت بیرون از اتاق کارش رفت و در رو باز کرد و بیرون اتاق رفت تا لباس هاشو عوض کنه و به سمت تختش بره از نصف شبم گذشته بود و ات فردا صبح شیفت دلشت
توی همون لحظه ای کع در اتاق کار رو بست
همون لحظه گوشی ات ویبره زد و روشن شد و پیانی از طرف کوک دریافت کرد ولی ات ازش بی خبر بود
از این ورم که کوک آخرین متن های آهنگ جدیدش رو تموم کرده بود داشت توی استودیو خونه خودش
اونو همراه دوستاش ضبط میکرد
(دوستاش اعضا هستن )
۹.۴k
۰۲ آبان ۱۴۰۳