بلوبریام...
بلوبریام...
نیلایی برگشته...
ولی... اینبار یکم متفاوت تر از همیشه...
دستام برای نوشتن جمله هایی که قدیم به قلم میکشیدمشون خشک شده..
انگار ذهنم پوچ تر از پوچ شده..
فقط حس میکنم قلبی دارم که فقط ضربان داره..
با کلی احساسات درهم ریخته و نصفه نیمه..
با کلی عواطف پاره پوره و چنگ خورده..
با کلی استرس و ترس و عصبانیت..
با کلی هیجان های بیدلیل و مسخره...
با کلی غم که نباید وجود داشته باشه...
هیچ کدوم از چیز هایی که مینویسم ارزش ندارن دیگه..
همه چی برام به بیهودگی رفته...
حتی نمیتونم دلیل هام رو بیان کنم چون خیلی مبهم شده همه چی برام...
اومدم تا با تمام وجودم عذر خواهی کنم...
چون کم هستم..
چون برای شما کم هستم..
چون به اندازه کافی خوب نیستم...
چون... چون همه چی..
برای همه چی عذر خواهی میکنم...
ببخشید...بابت همه چی...
و مرسی... بابت همه چی...
نیلا از اعماق قلبش عذر خواهی میکنه..
ببخشید که نیلا کافی نیست...
ببخشید که نیلا خوب نیست...
ببخشید...ببخشید!!!:)
نیلایی برگشته...
ولی... اینبار یکم متفاوت تر از همیشه...
دستام برای نوشتن جمله هایی که قدیم به قلم میکشیدمشون خشک شده..
انگار ذهنم پوچ تر از پوچ شده..
فقط حس میکنم قلبی دارم که فقط ضربان داره..
با کلی احساسات درهم ریخته و نصفه نیمه..
با کلی عواطف پاره پوره و چنگ خورده..
با کلی استرس و ترس و عصبانیت..
با کلی هیجان های بیدلیل و مسخره...
با کلی غم که نباید وجود داشته باشه...
هیچ کدوم از چیز هایی که مینویسم ارزش ندارن دیگه..
همه چی برام به بیهودگی رفته...
حتی نمیتونم دلیل هام رو بیان کنم چون خیلی مبهم شده همه چی برام...
اومدم تا با تمام وجودم عذر خواهی کنم...
چون کم هستم..
چون برای شما کم هستم..
چون به اندازه کافی خوب نیستم...
چون... چون همه چی..
برای همه چی عذر خواهی میکنم...
ببخشید...بابت همه چی...
و مرسی... بابت همه چی...
نیلا از اعماق قلبش عذر خواهی میکنه..
ببخشید که نیلا کافی نیست...
ببخشید که نیلا خوب نیست...
ببخشید...ببخشید!!!:)
۱۱.۸k
۱۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.