Gangster Mafia Masseur part : ۶
راه میره لمبرهای باسنش تکون میخورن بی صدا فحشی میدم و زیر لب نفرین می کنم
○ وقتی که اون اون منو به داخل اتاق مخصوص ماساژ هدایت می کنه و بی سر و صدا در رو پشت سرش می بنده، من از قبل دکمه های سر آستین کتم رو باز می کنم و آماده ام تا فشار فزاینده توی کشاله رونم که همش به خاطر این دختره رو کاهش بدم.
شاید من بیش از حد زیادی میخوام، شاید این جذب شدنم به اون خیلی سریعه ولی من اون رو میخوام و میخوام اون رو داشته باشم و من یه مرد خیلی خوشقیافه هستم و حتی اگه خوش قیافه نبودم نوع قدرتی که به اونا میدم باعث میشه که به همه چیزی
که می خوام برسم پول، قدرت....من همه اونا رو دارم و من الان رزیتا رو میخوام تمام اینا باعث میشه که الان نوعی ماساژ بسیار متفاوت بهم میده ماساژی که من میخوام روی اون انجام بدم. ماساژی که من به تمام خواسته هام که ازش می خوام و قصد دارم روی بدنش انجام بدم باعث بشه تا برسم. من مردی کمال گرام و اون همه چیزیه که از یه زن میخواستم
به خدا قسم، دارم برنامه ریزی میکنم که با اون س*ک*س داشته باشم، اما بعد وقتی که روی تخت میشینم اون به طرفم میچرخه و منو در مرکز سینه ام با دست هاش فشار میده و میگه:
+ گوش کن آقا برام مهم نیست تو کی هستی اگه نمیتونی مثل یه جنتلمن واقعی رفتار کنی و چشمات رو توی جایی که بهش تعلق دارن نگه داری، تو میتونی یه قدم از اینجا برداری و از این اتاق خارج بشی
آره، وقتی که این اینو میگه اون مالِ منه همه چیز رزیتا مالِ منه مالِ من برای نگه داشتن
مالِ من برای تصاحب کردنش
فقط مالِ من....
بهش میگم:
_ به جاش بگو، بگو که《 من می خوام تو بهم ماساژ بدم》رزیتا
نزدیک تر میشم و چونه اش رو توی دستم میگیرم و بالاش می برم و چونه اش رو به طرف صورتم کج میکنم.
_برای این ماساژ مخصوص که من میخوام روت انجام بدم چقدر ازم پول می گیری رزیتا ؟
• - - - - - ⑅ - - - - - •
_رزیتا_
مشاور راهنمایی دبیرستانم بهم یه روز گفت که ذهن باهوش من روزی منو به دردسر میندازه و سرم رو به باد میده ظاهراً اون روز زودتر خواهد اومد
من به مین " رئیس بد مافیای بوستون " خانواده مین گفتم که از اینجا خارج بشه البته نمیدونستم ماساژ بافت عمیق ساعت یازده من با یه رئیس بدنام گنگستر مافیاست من تازه وارد شهر شدم، تازه از فلوریدا خارج شدم، بنابراین حتی نمی دونستم چنین مردی وجود داره تا زمانی که کارال با عجله به اتاق دوید و انگار که سگهای جهنمی دنبال پاش بودن و نفس نفس میزد وارد اتاق شد و با لکنت گفت که احتمالا باید الان تمام انعام خودمون رو به عنوان پول محافظت پرداخت
های گایز اینم از پارت جدید لایک و کامنت بزارید حمایت کنید حتما روح نباشید
○ وقتی که اون اون منو به داخل اتاق مخصوص ماساژ هدایت می کنه و بی سر و صدا در رو پشت سرش می بنده، من از قبل دکمه های سر آستین کتم رو باز می کنم و آماده ام تا فشار فزاینده توی کشاله رونم که همش به خاطر این دختره رو کاهش بدم.
شاید من بیش از حد زیادی میخوام، شاید این جذب شدنم به اون خیلی سریعه ولی من اون رو میخوام و میخوام اون رو داشته باشم و من یه مرد خیلی خوشقیافه هستم و حتی اگه خوش قیافه نبودم نوع قدرتی که به اونا میدم باعث میشه که به همه چیزی
که می خوام برسم پول، قدرت....من همه اونا رو دارم و من الان رزیتا رو میخوام تمام اینا باعث میشه که الان نوعی ماساژ بسیار متفاوت بهم میده ماساژی که من میخوام روی اون انجام بدم. ماساژی که من به تمام خواسته هام که ازش می خوام و قصد دارم روی بدنش انجام بدم باعث بشه تا برسم. من مردی کمال گرام و اون همه چیزیه که از یه زن میخواستم
به خدا قسم، دارم برنامه ریزی میکنم که با اون س*ک*س داشته باشم، اما بعد وقتی که روی تخت میشینم اون به طرفم میچرخه و منو در مرکز سینه ام با دست هاش فشار میده و میگه:
+ گوش کن آقا برام مهم نیست تو کی هستی اگه نمیتونی مثل یه جنتلمن واقعی رفتار کنی و چشمات رو توی جایی که بهش تعلق دارن نگه داری، تو میتونی یه قدم از اینجا برداری و از این اتاق خارج بشی
آره، وقتی که این اینو میگه اون مالِ منه همه چیز رزیتا مالِ منه مالِ من برای نگه داشتن
مالِ من برای تصاحب کردنش
فقط مالِ من....
بهش میگم:
_ به جاش بگو، بگو که《 من می خوام تو بهم ماساژ بدم》رزیتا
نزدیک تر میشم و چونه اش رو توی دستم میگیرم و بالاش می برم و چونه اش رو به طرف صورتم کج میکنم.
_برای این ماساژ مخصوص که من میخوام روت انجام بدم چقدر ازم پول می گیری رزیتا ؟
• - - - - - ⑅ - - - - - •
_رزیتا_
مشاور راهنمایی دبیرستانم بهم یه روز گفت که ذهن باهوش من روزی منو به دردسر میندازه و سرم رو به باد میده ظاهراً اون روز زودتر خواهد اومد
من به مین " رئیس بد مافیای بوستون " خانواده مین گفتم که از اینجا خارج بشه البته نمیدونستم ماساژ بافت عمیق ساعت یازده من با یه رئیس بدنام گنگستر مافیاست من تازه وارد شهر شدم، تازه از فلوریدا خارج شدم، بنابراین حتی نمی دونستم چنین مردی وجود داره تا زمانی که کارال با عجله به اتاق دوید و انگار که سگهای جهنمی دنبال پاش بودن و نفس نفس میزد وارد اتاق شد و با لکنت گفت که احتمالا باید الان تمام انعام خودمون رو به عنوان پول محافظت پرداخت
های گایز اینم از پارت جدید لایک و کامنت بزارید حمایت کنید حتما روح نباشید
- ۱۳.۶k
- ۱۴ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط