دلم برایت تنگ شده است افسونگر من... من در زندگی دوباره ام
دلم برایت تنگ شده است افسونگر من... من در زندگی دوباره ام، بعد از چند سال تورا به یاد آورده ام... گفتی روی آن صخره، هنگام غروب منتظرت باشم... و نمیدانم چند غروب را منتظر تو ماندم که بیایی، ولی انگار تو مرا از یاد برده بودی:)
۳۶۸
۲۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.