عزیزجون میگفت وقتی میخواید ازم خدافظی کنید و برگردید ت

‌عزیزجون می‌گفت وقتی می‌خواید ازم خدافظی کنید و برگردید تهران صبح بیاید، ظهر بیاید اما غروب نرید..
می‌گفت غروب همین جوریشم دل آدم بیتاب و بی‌قرار هست چه برسه به اینکه بفهمی بچه‌هات قراره فرسنگ‌ها ازت دور بشن و برن تو یه شهر و دیار دیگه.
دلتنگی دم غروبتم به شب برسه و تنهایی و هزار جور فکر نگران کننده مهمون دلت بشه...
می‌گفت خدافظی وقت داره اما سلام نه. واسه سلام هر وقت که رسیدید بیاید،
اول صبح، دم غروب، آخر شب اما واسه خدافظی....
دیدگاه ها (۰)

گربه‌ی شنی، شمال شرق ایران

اینو می‌خوام :((

من دلم اینجا رو ميخواد، گور باباى هتل پنج ستاره.

دلم یک عید قدیمی میخواهد!که آخرین روزای اسفند فقط بحث سر این...

🍁تنها چیزی که برایمان مانده ، خاطراتِ خوبی ست که با تداعیِ ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط