.لعنت به من وُ عشق تو وُ وعده ی ""ما""یت
.لعنت به من وُ عشق تو وُ وعده ی ""ما""یت
لعنت به من ِ بی شرف ِ مانده به پایت
له کرده غرور و دل و آیین ِ شعورم
بی میلی و سردیِ دل و زنگ ِ صدایت
باید بروم، ماندنم انکار ِ شعور است
نادیده بگیرم همه ی خاطره هایت
هی بغض و نم ِ اشک و من و بالش ِ خیسم
تکرار تو وُ خاطره ی مانده به جایت
کافر شدم از بعد تو، انگار دوباره
لازم شده پیغمبر و اعجاز ِ خدایت
من میروم آهسته و میپوسم و شاید
روزی کسی از من غزلی خواند برایت
لعنت به من ِ بی شرف ِ مانده به پایت
له کرده غرور و دل و آیین ِ شعورم
بی میلی و سردیِ دل و زنگ ِ صدایت
باید بروم، ماندنم انکار ِ شعور است
نادیده بگیرم همه ی خاطره هایت
هی بغض و نم ِ اشک و من و بالش ِ خیسم
تکرار تو وُ خاطره ی مانده به جایت
کافر شدم از بعد تو، انگار دوباره
لازم شده پیغمبر و اعجاز ِ خدایت
من میروم آهسته و میپوسم و شاید
روزی کسی از من غزلی خواند برایت
۳.۸k
۰۷ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.