باور کن بعض دردها گفتنی نیست رفیق ...
باور کن بعض دردها گفتنی نیست رفیق...
نگو محرم نمیدانمت!!!
نه....
تو مَحرم ترینی بر من....
اما بعضی دردها گفتن ندارد....
مرور بعضی دردها آنقَدَر درد دارد که تکرارش حتی برای خودم هم سَنگین است...
آنقَدَر سنگین که به زانو می اندازد مرا...
بغض چشمانم را که دیدی بغض نکن...
لرزش دستهایم را که دیدی هیچ نگو... فَقط دستم را بگیری کافیست...
هیچ نگو...
بعضی دردها با دلداری سَبُک نِمیشوند... بِخُدا بیشتر دردم می آید...
بعضی دردها بــــــــ ـــــَد دردی
هستند ,
رِفیق..
بد دردی...
@,,,,D
نگو محرم نمیدانمت!!!
نه....
تو مَحرم ترینی بر من....
اما بعضی دردها گفتن ندارد....
مرور بعضی دردها آنقَدَر درد دارد که تکرارش حتی برای خودم هم سَنگین است...
آنقَدَر سنگین که به زانو می اندازد مرا...
بغض چشمانم را که دیدی بغض نکن...
لرزش دستهایم را که دیدی هیچ نگو... فَقط دستم را بگیری کافیست...
هیچ نگو...
بعضی دردها با دلداری سَبُک نِمیشوند... بِخُدا بیشتر دردم می آید...
بعضی دردها بــــــــ ـــــَد دردی
هستند ,
رِفیق..
بد دردی...
@,,,,D
۲۸۵
۱۱ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.