ماجرای ازدواج سحر قریشی و امید علومی
ماجرای ازدواج سحر قریشی و امید علومی
☆سهیل به نقل از مجله زندگی ایده آل - محمد حسینزاده، مصطفی رفعت: گاهی در چشم بر هم زدنی مسیر زندگیات تغییر میکند. مجبوری همهچیزی را که برای خودت نگه داشتهای رو کنی تا شایعات و پچپچها دست از سر زندگیات بردارد. این اتفاق برای سحر قریشی هم افتاد. یک روز تصمیم گرفت مقابل دوربین برنامه «دید در شب» بنشیند و به سوالات عجیب و غریب و چالشی رشیدپور پاسخ دهد. او بیترس و اضطراب این کار را کرد. تازه اما داستان شروع شده بود. به محض پخش برنامه در اینترنت حاشیههای زیادی برای او به وجود آمد؛ از داستانهایی که برای نشناختن کاپولا و تارانتینو و رئیس سازمان صدا وسیما شکل گرفت و تا ستایش رئیسجمهور پیشین و البته آشنایی با امید علومی کشیده شد.
قبلتر البته حرفهای درگوشی از اینستاگرام خود سحر قریشی ایجاد شده بود و رشیدپور آن را قاپیده بود تا سحر قریشی را غافلگیر کند. سحر قریشی با خونسردی درمورد امید علومی سخن گفت. همین شد که سحر قریشی و امید علومی سوژه مصاحبه ما شدند تا برای اولینبار از زندگی مشترک و عشقشان بگویند و از حرف و حدیثها خلاص شوند؛ البته نه فقط عشقشان که از حاشیهها و حضور در برنامه رشیدپور و اتفاقات آن هم گفتند.
از کارهایی که تا به الان داشتید، راضی بودید؟
علومی: من فعلا در حال تجربه کسب کردن هستم. اما فیلمهایی که بازی کردهام را دوست داشتم.
فکر نمیکنید کارهایی مثل «دریاکنار» و «عشق، شانس، تصادف» چیزی را برای بهبود روند بازیگری شما نداشت و تنها روی اینکه شما موزیسین و خواننده هستید، متمرکز بود؟
علومی: خب، احتمالا شما کار «دربست آزادی» ساخته مهرشاد کارخانی را ندیدهاید که قبل از اینها بود و البته فیلمی به نام «دو لکه ابر» را نیز با او داشتم که برای جشنواره بود. فضای کار خودم جدیتر و اجتماعیتر است و به این دست کارها علاقه زیادی دارم.
مطلب مرتبط:
ماجرای ازدواج سحر قریشی و امید علومی (1)
سینما را دنبال میکنید؟
علومی: به شدت. فیلم زیاد میبینم؛ هم به فیلمهای خارجی و هم به فیلمهای ایرانی علاقه دارم اما بیشتر در خانه به تماشای فیلم میپردازم؛ ضمن اینکه نمیتوانم بگویم سینما دغدغه من است چون در حال حاضر خوانندگی برایم در اولویت است.
خانم قریشی شما این روزها چقدر دغدغه سینما دارید؟
قریشی: راستش اگر صادقانه جواب بدهم سینما خیلی دغدغه من نیست؛ البته از بچگی خیلی دوست داشتم بازیگر شوم و فکر میکنم اکثر بچهها در آن سنین به بازیگری علاقه دارند. سالها گذشت تا آرزوی کودکیام برآورده شود اما در حال حاضر بیش از بازیگری، دغدغه کارگردانی دارم. از دو، سه سال پیش خیلی جدی به آن فکر کردهام و همراه امید چند طرح را که او نوشته بود فیلمنامه کردهایم و در حال انتخاب هستیم که کدامیک از آنها را برای کار اول بسازیم.
فکر کردهاید چه نوع کاری بسازید؟
قریشی: طبق آن چیزی که در این سالها به آن رسیدهام و دقیق شدن در نگاه مردم، به این نتیجه رسیدهام که مردم را باید اول شاد کنیم و بخندانیم و بعد حرفی را که میخواهیم به آنها بزنیم. برای این است که شاید بسیاری از کارگردانها آن فضای اجتماعی را کنار گذاشتهاند و در قالب کارهای شاد و مفرح زمینه را برای زدن حرفی که میخواهند آن را بیان کنند، آماده میکنند. میگویم افسرده شدهایم اما واقعیت این است که گرفتاریها بر شادیهای ما غلبه کرده است.
تلخ شدهایم. نبود برنامههای مفرح و تفریحات، جوانها را به سمت و سوی نامناسبی برده است. به فیلمهایمان نگاه کنید که میخواهیم تفریح چند جوان را نشان دهیم به برداشت یک میلیون هم میرسیم!!! در حالی که بازیها، شادیها و روابط زیبایی داریم که به آنها توجه نمیکنیم. انگار یک هاله نگرانی و اندوه مثل این آلودگی هوای تهران، روی همه چیز تاثیر گذاشته است.
این موضوع روی انتخاب شما هم تاثیر میگذارد؟
قریشی: قطعا برای من هم همینطور است. نگاه کنید فیلمها و بازیگرانی که جایزه میگیرند، همه تلخ و سیاه هستند. کسی به بازیگر طنز جایزه نمیدهد! برای شاد کردن مردم به شما جایزه نمیدهند و برایتان هورا نمیکشند! در تمام این سالها اگر بازیگر طنزی هم بوده که به خاطر کار طنز جایزه گرفته است، یک بازیگر پیشکسوت بوده که به دلیل کسوت به او جایزه دادهاند وگرنه در جوانها کسی به علی صادقی که میلیونها نفر را خندانده است، جایزه نمیدهد!
همین دو فیلم «شانس، عشق، تصادف» و «دریاکنار» که راجعبه آنها صحبت کردیم از نظر عموم یعنی مسخرهبازی در حالی که رنگ و لعاب دارد و فضای شادی ساخته است. حال اگر در فیلم تلخی بازی کنید که شخصیتهایش مشکل دارند، رنگها تیره است، حق طرف را خوردهاند و سیاه و تاریک است، مردم میگویند «بهبه عجب کاری» اما
☆سهیل به نقل از مجله زندگی ایده آل - محمد حسینزاده، مصطفی رفعت: گاهی در چشم بر هم زدنی مسیر زندگیات تغییر میکند. مجبوری همهچیزی را که برای خودت نگه داشتهای رو کنی تا شایعات و پچپچها دست از سر زندگیات بردارد. این اتفاق برای سحر قریشی هم افتاد. یک روز تصمیم گرفت مقابل دوربین برنامه «دید در شب» بنشیند و به سوالات عجیب و غریب و چالشی رشیدپور پاسخ دهد. او بیترس و اضطراب این کار را کرد. تازه اما داستان شروع شده بود. به محض پخش برنامه در اینترنت حاشیههای زیادی برای او به وجود آمد؛ از داستانهایی که برای نشناختن کاپولا و تارانتینو و رئیس سازمان صدا وسیما شکل گرفت و تا ستایش رئیسجمهور پیشین و البته آشنایی با امید علومی کشیده شد.
قبلتر البته حرفهای درگوشی از اینستاگرام خود سحر قریشی ایجاد شده بود و رشیدپور آن را قاپیده بود تا سحر قریشی را غافلگیر کند. سحر قریشی با خونسردی درمورد امید علومی سخن گفت. همین شد که سحر قریشی و امید علومی سوژه مصاحبه ما شدند تا برای اولینبار از زندگی مشترک و عشقشان بگویند و از حرف و حدیثها خلاص شوند؛ البته نه فقط عشقشان که از حاشیهها و حضور در برنامه رشیدپور و اتفاقات آن هم گفتند.
از کارهایی که تا به الان داشتید، راضی بودید؟
علومی: من فعلا در حال تجربه کسب کردن هستم. اما فیلمهایی که بازی کردهام را دوست داشتم.
فکر نمیکنید کارهایی مثل «دریاکنار» و «عشق، شانس، تصادف» چیزی را برای بهبود روند بازیگری شما نداشت و تنها روی اینکه شما موزیسین و خواننده هستید، متمرکز بود؟
علومی: خب، احتمالا شما کار «دربست آزادی» ساخته مهرشاد کارخانی را ندیدهاید که قبل از اینها بود و البته فیلمی به نام «دو لکه ابر» را نیز با او داشتم که برای جشنواره بود. فضای کار خودم جدیتر و اجتماعیتر است و به این دست کارها علاقه زیادی دارم.
مطلب مرتبط:
ماجرای ازدواج سحر قریشی و امید علومی (1)
سینما را دنبال میکنید؟
علومی: به شدت. فیلم زیاد میبینم؛ هم به فیلمهای خارجی و هم به فیلمهای ایرانی علاقه دارم اما بیشتر در خانه به تماشای فیلم میپردازم؛ ضمن اینکه نمیتوانم بگویم سینما دغدغه من است چون در حال حاضر خوانندگی برایم در اولویت است.
خانم قریشی شما این روزها چقدر دغدغه سینما دارید؟
قریشی: راستش اگر صادقانه جواب بدهم سینما خیلی دغدغه من نیست؛ البته از بچگی خیلی دوست داشتم بازیگر شوم و فکر میکنم اکثر بچهها در آن سنین به بازیگری علاقه دارند. سالها گذشت تا آرزوی کودکیام برآورده شود اما در حال حاضر بیش از بازیگری، دغدغه کارگردانی دارم. از دو، سه سال پیش خیلی جدی به آن فکر کردهام و همراه امید چند طرح را که او نوشته بود فیلمنامه کردهایم و در حال انتخاب هستیم که کدامیک از آنها را برای کار اول بسازیم.
فکر کردهاید چه نوع کاری بسازید؟
قریشی: طبق آن چیزی که در این سالها به آن رسیدهام و دقیق شدن در نگاه مردم، به این نتیجه رسیدهام که مردم را باید اول شاد کنیم و بخندانیم و بعد حرفی را که میخواهیم به آنها بزنیم. برای این است که شاید بسیاری از کارگردانها آن فضای اجتماعی را کنار گذاشتهاند و در قالب کارهای شاد و مفرح زمینه را برای زدن حرفی که میخواهند آن را بیان کنند، آماده میکنند. میگویم افسرده شدهایم اما واقعیت این است که گرفتاریها بر شادیهای ما غلبه کرده است.
تلخ شدهایم. نبود برنامههای مفرح و تفریحات، جوانها را به سمت و سوی نامناسبی برده است. به فیلمهایمان نگاه کنید که میخواهیم تفریح چند جوان را نشان دهیم به برداشت یک میلیون هم میرسیم!!! در حالی که بازیها، شادیها و روابط زیبایی داریم که به آنها توجه نمیکنیم. انگار یک هاله نگرانی و اندوه مثل این آلودگی هوای تهران، روی همه چیز تاثیر گذاشته است.
این موضوع روی انتخاب شما هم تاثیر میگذارد؟
قریشی: قطعا برای من هم همینطور است. نگاه کنید فیلمها و بازیگرانی که جایزه میگیرند، همه تلخ و سیاه هستند. کسی به بازیگر طنز جایزه نمیدهد! برای شاد کردن مردم به شما جایزه نمیدهند و برایتان هورا نمیکشند! در تمام این سالها اگر بازیگر طنزی هم بوده که به خاطر کار طنز جایزه گرفته است، یک بازیگر پیشکسوت بوده که به دلیل کسوت به او جایزه دادهاند وگرنه در جوانها کسی به علی صادقی که میلیونها نفر را خندانده است، جایزه نمیدهد!
همین دو فیلم «شانس، عشق، تصادف» و «دریاکنار» که راجعبه آنها صحبت کردیم از نظر عموم یعنی مسخرهبازی در حالی که رنگ و لعاب دارد و فضای شادی ساخته است. حال اگر در فیلم تلخی بازی کنید که شخصیتهایش مشکل دارند، رنگها تیره است، حق طرف را خوردهاند و سیاه و تاریک است، مردم میگویند «بهبه عجب کاری» اما
۱۰۵.۴k
۲۵ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.