حتما همه شما این عکس معروف شهید همت رو دیدید,اما ماجرای ع
حتما همه شما این عکس معروف #شهید_همت رو دیدید,اما ماجرای عکس
شنیده بودم که همین طور هم شده بود یعنی تا زمان شهادت تو هیچ عملیاتی بر اثر اصابت گلوله و ترکش و...زخمی نشده بوده.
اما این سوال برام بود که با این حال پس چرا توی این عکس حاجی انگشت شصتشون باند پیچی شده و جوابی هم براش نداشتم.
تا همین امسال تو دو کوهه یه شب که داشتیم از ساختمانها بازدید می کردیم و به اتاق شهید همت رسیدیم راوی کاروان اشاره به این نکته کردند و به عنوان یه خاطره از شهید برامون تعریف کردند که؛
((توی سنگر نشته بودم و به کارهای خودم می رسیدم که یه دفعه دیدم حاجی وارد شد اولش به نظر عادی می اومد اما وقتی دیدم محکم انگشتشو تو دستاش گرفته و به خودش می پیچه فهمیدم که اتفاقی براش افتاده.ازش پرسیدم چی شده؟ گفت:هیچی فقط دکتر را خبر کن.منم که می دونستم درد زیادی می کشه سریع رفتم و دکتر رو خبر کردم.دکتر اومد و انگشتشو معاینه کرد و بعد فهیمیدیم انگشت شصت حاجی دَر رفته.بعد از اینکه انگشتشو باند پیچی کردند،رفتم و ازش علت این حادثه را پرسیدم.اول تفره می رفت اما با اصرار من قضیه اش را برایم تعریف کرد که از این قرار بوده:
وقتی حاجی سخنرانی اش برای بچه ها تمام شده بود بچه ها از سر علاقه و عشقی که به حاجی داشتند طبق معمول می ریزند سر حاجی تا ببوسنش و ابراز محبت کنند.یکی از بچه ها که قصد داشته دست حاجی رو ببوسه انگشت حاجی رو تو دستش می گیره و وقتی می خواسته دسشو ببوسه انگشت و به طرف خودش می کشه که باعث میشه انگشت حاجی کشیده شده و از جا در بره.
اما حاجی تو جمعیت این درد و به روی خودش نمیاره تا مبادا اون نیرو متوجه کارش بشه و جلوی حاجی شرمنده بشه به همین خاطر خونسردانه از جمعیت بیرون میآد و به طرف سنگر می ره تا کسی از ماجرا بویی نبره.))
__________________
@TahavolateMantaghe
#شهید#شهدا#شهادت
#بسیج#بسیجی
شنیده بودم که همین طور هم شده بود یعنی تا زمان شهادت تو هیچ عملیاتی بر اثر اصابت گلوله و ترکش و...زخمی نشده بوده.
اما این سوال برام بود که با این حال پس چرا توی این عکس حاجی انگشت شصتشون باند پیچی شده و جوابی هم براش نداشتم.
تا همین امسال تو دو کوهه یه شب که داشتیم از ساختمانها بازدید می کردیم و به اتاق شهید همت رسیدیم راوی کاروان اشاره به این نکته کردند و به عنوان یه خاطره از شهید برامون تعریف کردند که؛
((توی سنگر نشته بودم و به کارهای خودم می رسیدم که یه دفعه دیدم حاجی وارد شد اولش به نظر عادی می اومد اما وقتی دیدم محکم انگشتشو تو دستاش گرفته و به خودش می پیچه فهمیدم که اتفاقی براش افتاده.ازش پرسیدم چی شده؟ گفت:هیچی فقط دکتر را خبر کن.منم که می دونستم درد زیادی می کشه سریع رفتم و دکتر رو خبر کردم.دکتر اومد و انگشتشو معاینه کرد و بعد فهیمیدیم انگشت شصت حاجی دَر رفته.بعد از اینکه انگشتشو باند پیچی کردند،رفتم و ازش علت این حادثه را پرسیدم.اول تفره می رفت اما با اصرار من قضیه اش را برایم تعریف کرد که از این قرار بوده:
وقتی حاجی سخنرانی اش برای بچه ها تمام شده بود بچه ها از سر علاقه و عشقی که به حاجی داشتند طبق معمول می ریزند سر حاجی تا ببوسنش و ابراز محبت کنند.یکی از بچه ها که قصد داشته دست حاجی رو ببوسه انگشت حاجی رو تو دستش می گیره و وقتی می خواسته دسشو ببوسه انگشت و به طرف خودش می کشه که باعث میشه انگشت حاجی کشیده شده و از جا در بره.
اما حاجی تو جمعیت این درد و به روی خودش نمیاره تا مبادا اون نیرو متوجه کارش بشه و جلوی حاجی شرمنده بشه به همین خاطر خونسردانه از جمعیت بیرون میآد و به طرف سنگر می ره تا کسی از ماجرا بویی نبره.))
__________________
@TahavolateMantaghe
#شهید#شهدا#شهادت
#بسیج#بسیجی
۴.۵k
۲۰ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.