خرابم قهوه چی!
خرابم قهوه چی!
قلیان برایم بار کن لطفاً
سری اش را پر از سوغاتی خوانسار کن لطفاً
بخوان آوازخوان! دارد دلم آرام میگیرد...
بزن تار و همین تصنیف را تکرار کن لطفاً
خدایا شادم کن؛
امشب سخت غمگینم
مرا با خود ببر! آزادم از این بغض لاکردار کن لطفاً
غریبم قهوه چی اما گمان کن اهل این شهرم
به رسم مشتریهای خودت رفتار کن لطفاً!
بگو تا غربت بعدی، چه مدت راه باید رفت
اگر دور است قربانت!
نگو!
انکار کن لطفاً
مرا امشب اگر رفتم که هیچ، اما اگر ماندم...
کمی مانده به هنگام اذان، بیدار کن لطفاً
عجب قلیان خوشکامی! چه اشک شوری! خوشم آمد
بیا مَشدی، یکی دیگر برایم بار کن لطفا
#F
قلیان برایم بار کن لطفاً
سری اش را پر از سوغاتی خوانسار کن لطفاً
بخوان آوازخوان! دارد دلم آرام میگیرد...
بزن تار و همین تصنیف را تکرار کن لطفاً
خدایا شادم کن؛
امشب سخت غمگینم
مرا با خود ببر! آزادم از این بغض لاکردار کن لطفاً
غریبم قهوه چی اما گمان کن اهل این شهرم
به رسم مشتریهای خودت رفتار کن لطفاً!
بگو تا غربت بعدی، چه مدت راه باید رفت
اگر دور است قربانت!
نگو!
انکار کن لطفاً
مرا امشب اگر رفتم که هیچ، اما اگر ماندم...
کمی مانده به هنگام اذان، بیدار کن لطفاً
عجب قلیان خوشکامی! چه اشک شوری! خوشم آمد
بیا مَشدی، یکی دیگر برایم بار کن لطفا
#F
۱.۰k
۱۲ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.