امید تازه دختر نوجوان برای نجات پدرش از قصاص
امید تازه دختر نوجوان برای نجات پدرش از قصاص
روزنامه شرق: خانواده مردی که هفت سال پیش همسر خود را به قتل رسانده، با تمام تلاشها توانستند تنها بخشی از مبلغ درخواستی اولیای دم را فراهم کنند و اکنون دست یاری به سوی خیران و مردم نیکوکار دراز کردهاند.
ماجرای این پرونده مرداد ماه سال ٨٩ آغاز شد، زمانی که این مرد به پلیس آگاهی مهریز در استان یزد مراجعه کرد و گفت همسرش ناپدید شده است. درحالیکه تحقیقات برای پیداکردن سرنخ از این فرد آغاز شده بود، شوهر این زن با مراجعه دوباره به اداره آگاهی به ارتکاب قتل اعتراف کرد و گفت: چون ناراحتم و دچار عذاب وجدان شدهام، تصمیم به معرفی خود گرفتم. مأموران انتظامی و بازپرس پرونده نیز با بررسی اظهارات او به نشانی محل سکونت متهم رفتند و تحقیقات لازم را براساس اظهارات او و شواهد موجود برای بررسی پرونده آغاز کردند.
در اولین اقدامات جسد همسر متهم با راهنمایی او از چاه فاضلاب خانهشان بیرون آورده شد و در بازجوییهای دقیق نیز گفت: من قصد قتل نداشتم، اما از مدتها قبل با همسرم اختلافاتی داشتم و مدتی قبل از قتل هم مبلغ ٢٠٠ هزار تومان از او قرض کرده بودم که روز حادثه او برای چندمینبار موضوع پول را مطرح کرد و جروبحثمان شد و چند دقیقه بعد از درگیری درحالیکه در خانه نشسته بودیم و من دستم را به سمت ظرف بردم تا شیرینی بردارم، به من پرخاش کرد و ماجرا بالا گرفت و من گردن او را فشار دادم، بعد او روی زمین افتاد و من خانه را ترک کردم. بعد از ١٠ دقیقه برگشتم و دیدم که همسرم فوت کرده است. آن موقع خیلی ترسیده بودم، برای همین به هر زحمتی بود در چاه فاضلابی را که در اتاق خانه بود، باز کردم و جسد را داخل آن انداختم. بعد هم به خانه مادرم که دخترم آنجا بود، زنگ زدم و گفتم همسرم به زاهدان رفته و همان موقع چند تماس از گوشی همسرم با خودم گرفتم و یک اساماس هم به گوشی خواهرش دادم.
بعد از مدتی هم رفتم خانه مادرم و دخترم را برداشتم و به خانه پدرزنم که در زاهدان بود، رفتم و گفتم او در حال آمدن به خانه پدرش بوده است اما بعد از مدتی ارتباط ما قطع شده و دیگر تلفنش را هم جواب نداده است. بعد خودم را بیخبر نشان دادم و با مراجعه به مراجع قضائی و انتظامی پیگیری را با عنوان فرد مفقودشده آغاز کردیم. اما من پس از مدتی عذاب وجدان گرفتم و حقیقت را گفتم.
پس از تکمیل تحقیقات، پرونده در دادگاه کیفری استان یزد مورد بررسی قرار گرفت که با توجه به گزارش و تحقیقات مرجع انتظامی، شکایت اولیای دم، صورتجلسه بازسازی صحنه جرم و نظریات پزشکی قانونی و اقرار منطبق با واقع، متهم بهخاطر ارتکاب قتل عمد همسرش، اختفای ادله جرم و سرقت طلاهای او محاکمه شد. پس از آن نیز به قصاص نفس با احتساب تفاضل دیه زن و مرد محکوم شد. همچنین به خاطر سرقت به تحمل سه سال حبس و ٧٤ ضربه شلاق به خاطر سرقت طلاها و پرداخت یک میلیون ریال جزای نقدی به دلیل مخفیکردن جسد متوفی محکوم شد.
پس از آن متهم در مدت مقرر ٢٠روزه به حکم صادره اعتراض کرد و پرونده به دیوانعالی کشور ارسال شد، اما نتیجه بررسی قضات دیوانعالی کشور نیز تفاوتی برای او ایجاد نکرد و رأی صادره تأیید شد. در ادامه روند رسیدگی قانونی پرونده پس از تشریفات اداری و قضائی و در مراحل استیذان به تنفیذ ریاست محترم قوه قضائیه رسید تا اینکه سرانجام مراحل اجرای حکم قصاص تأیید شد. در آخرین اقدام قبل از اجرا با توجه به تأیید و مشخصشدن زمان اجرای حکم قصاص، پرونده از دادسرای عمومی و انقلاب یزد به شعبه ٣ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب ارجاع شد تا با اعلام موضوع به شورای حل اختلاف، تلاش برای صلح و سازش بین طرفین پرونده آغاز شود.
بهاینترتیب با توجه به اینکه اولیای دم مقتول در شهر زاهدان سکونت داشتند، پرونده به شعبه ١٩ شورای حل اختلاف شهرستان زاهدان ارجاع و سریعا تلاشها برای برقراری صلح و سازش بین طرفین آغاز شد.
در ادامه مشخص شد در شش سال و هفت ماه از زمان قتل و بهسربردن متهم در زندان، خانواده مقتول به هیچ عنوان حاضر به نشست حضوری با خانواده متهم نبوده و فقط خواستار اجرای حکم قصاص متهم بودهاند و در این مدت تنها یک نفر بهعنوان معتمد طرفین در حال مذاکره برای صلح و سازش بوده که تلاشهای او بینتیجه مانده است.
شورای حل اختلاف شماره ١٩ با تشکیل جلسهای این پرونده را بررسی کرد و مشخص شد با توجه به اینکه مقتول و متهم دختری دارند که در زمان قتل ششساله بوده و درحالحاضر حدود ١٤ سال دارد و آسیبهای فراوانی به این دختر به دلیل نبود والدینش وارد شده است بنابراین، مسئولان شورا بار دیگر تلاش کردند پدر و مادر مقتول را به پای میز مذاکره بکشانند بلکه بتوانند رضایت آنها را جلب کنند و بعد از چندین جلسه گفتوگوی تلفنی
روزنامه شرق: خانواده مردی که هفت سال پیش همسر خود را به قتل رسانده، با تمام تلاشها توانستند تنها بخشی از مبلغ درخواستی اولیای دم را فراهم کنند و اکنون دست یاری به سوی خیران و مردم نیکوکار دراز کردهاند.
ماجرای این پرونده مرداد ماه سال ٨٩ آغاز شد، زمانی که این مرد به پلیس آگاهی مهریز در استان یزد مراجعه کرد و گفت همسرش ناپدید شده است. درحالیکه تحقیقات برای پیداکردن سرنخ از این فرد آغاز شده بود، شوهر این زن با مراجعه دوباره به اداره آگاهی به ارتکاب قتل اعتراف کرد و گفت: چون ناراحتم و دچار عذاب وجدان شدهام، تصمیم به معرفی خود گرفتم. مأموران انتظامی و بازپرس پرونده نیز با بررسی اظهارات او به نشانی محل سکونت متهم رفتند و تحقیقات لازم را براساس اظهارات او و شواهد موجود برای بررسی پرونده آغاز کردند.
در اولین اقدامات جسد همسر متهم با راهنمایی او از چاه فاضلاب خانهشان بیرون آورده شد و در بازجوییهای دقیق نیز گفت: من قصد قتل نداشتم، اما از مدتها قبل با همسرم اختلافاتی داشتم و مدتی قبل از قتل هم مبلغ ٢٠٠ هزار تومان از او قرض کرده بودم که روز حادثه او برای چندمینبار موضوع پول را مطرح کرد و جروبحثمان شد و چند دقیقه بعد از درگیری درحالیکه در خانه نشسته بودیم و من دستم را به سمت ظرف بردم تا شیرینی بردارم، به من پرخاش کرد و ماجرا بالا گرفت و من گردن او را فشار دادم، بعد او روی زمین افتاد و من خانه را ترک کردم. بعد از ١٠ دقیقه برگشتم و دیدم که همسرم فوت کرده است. آن موقع خیلی ترسیده بودم، برای همین به هر زحمتی بود در چاه فاضلابی را که در اتاق خانه بود، باز کردم و جسد را داخل آن انداختم. بعد هم به خانه مادرم که دخترم آنجا بود، زنگ زدم و گفتم همسرم به زاهدان رفته و همان موقع چند تماس از گوشی همسرم با خودم گرفتم و یک اساماس هم به گوشی خواهرش دادم.
بعد از مدتی هم رفتم خانه مادرم و دخترم را برداشتم و به خانه پدرزنم که در زاهدان بود، رفتم و گفتم او در حال آمدن به خانه پدرش بوده است اما بعد از مدتی ارتباط ما قطع شده و دیگر تلفنش را هم جواب نداده است. بعد خودم را بیخبر نشان دادم و با مراجعه به مراجع قضائی و انتظامی پیگیری را با عنوان فرد مفقودشده آغاز کردیم. اما من پس از مدتی عذاب وجدان گرفتم و حقیقت را گفتم.
پس از تکمیل تحقیقات، پرونده در دادگاه کیفری استان یزد مورد بررسی قرار گرفت که با توجه به گزارش و تحقیقات مرجع انتظامی، شکایت اولیای دم، صورتجلسه بازسازی صحنه جرم و نظریات پزشکی قانونی و اقرار منطبق با واقع، متهم بهخاطر ارتکاب قتل عمد همسرش، اختفای ادله جرم و سرقت طلاهای او محاکمه شد. پس از آن نیز به قصاص نفس با احتساب تفاضل دیه زن و مرد محکوم شد. همچنین به خاطر سرقت به تحمل سه سال حبس و ٧٤ ضربه شلاق به خاطر سرقت طلاها و پرداخت یک میلیون ریال جزای نقدی به دلیل مخفیکردن جسد متوفی محکوم شد.
پس از آن متهم در مدت مقرر ٢٠روزه به حکم صادره اعتراض کرد و پرونده به دیوانعالی کشور ارسال شد، اما نتیجه بررسی قضات دیوانعالی کشور نیز تفاوتی برای او ایجاد نکرد و رأی صادره تأیید شد. در ادامه روند رسیدگی قانونی پرونده پس از تشریفات اداری و قضائی و در مراحل استیذان به تنفیذ ریاست محترم قوه قضائیه رسید تا اینکه سرانجام مراحل اجرای حکم قصاص تأیید شد. در آخرین اقدام قبل از اجرا با توجه به تأیید و مشخصشدن زمان اجرای حکم قصاص، پرونده از دادسرای عمومی و انقلاب یزد به شعبه ٣ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب ارجاع شد تا با اعلام موضوع به شورای حل اختلاف، تلاش برای صلح و سازش بین طرفین پرونده آغاز شود.
بهاینترتیب با توجه به اینکه اولیای دم مقتول در شهر زاهدان سکونت داشتند، پرونده به شعبه ١٩ شورای حل اختلاف شهرستان زاهدان ارجاع و سریعا تلاشها برای برقراری صلح و سازش بین طرفین آغاز شد.
در ادامه مشخص شد در شش سال و هفت ماه از زمان قتل و بهسربردن متهم در زندان، خانواده مقتول به هیچ عنوان حاضر به نشست حضوری با خانواده متهم نبوده و فقط خواستار اجرای حکم قصاص متهم بودهاند و در این مدت تنها یک نفر بهعنوان معتمد طرفین در حال مذاکره برای صلح و سازش بوده که تلاشهای او بینتیجه مانده است.
شورای حل اختلاف شماره ١٩ با تشکیل جلسهای این پرونده را بررسی کرد و مشخص شد با توجه به اینکه مقتول و متهم دختری دارند که در زمان قتل ششساله بوده و درحالحاضر حدود ١٤ سال دارد و آسیبهای فراوانی به این دختر به دلیل نبود والدینش وارد شده است بنابراین، مسئولان شورا بار دیگر تلاش کردند پدر و مادر مقتول را به پای میز مذاکره بکشانند بلکه بتوانند رضایت آنها را جلب کنند و بعد از چندین جلسه گفتوگوی تلفنی
۱۲.۹k
۳۱ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.