من هم مثل همه ی دختر های دیگه از مرد های قد بلند و چهارشو

من هم مثل همه ی دختر های دیگه از مرد های قد بلند و چهارشونه خوشم میاد،این هایی که باید براشون پاشنه بلند بپوشی تا دستشون دور کمرت بیوفته
مرد های جذابی که توی عکس ها اخم میکنند و وقتی کنارشون قدم میزنی ذوق ستاره ی هالیوودی پر فروش ترین فیلم درام رو داری که همین دیروز بلیت بخت آزماییش هم برنده شده
مرد های موفق که سوار اسب سفید رویاهای مشترک همه ی ما هستن
اما از بخت بد...همیشه عاشق مرد هایی شدم با قد های متوسط و لبخندهای کج و کوله که اسب سفید رویاهام حتا از نزدیکی محل زندگیشون هم رد نشده!
بدون ساعت های گرون قیمت و ادکلن های تلخ وسوسه کننده.
اون هایی که وقتی باهاشون راه میری مقصد مهم نیست و به نفعته که کتونی های راحتت رو پوشیده باشی تا با تاول های کمتری خونه بری
اما میشه باهاشون هرجا خسته شدی بشینی و دلت رو توی دستت بگیری_وقتی از خنده درد گرفته_ و فحش بدی به شنبه و دانشگاه و ساعت هفت صبح و هرچیز حساب و کتاب دار دیگه ای
و اونا همیشه فحش های بهتری دارن تا یادت بدن
اون هایی که چیزهای مسخره ی زیادی برای گفتن دارن و چیزهای مهم زیادتری برای نگفتن.
و بی ادعا انزواهای گرد گرفته ی فهمیده نشده ات رو پاک میکنن
چشم هات رو که باز کنی تا گردن توی باتلاقشون فرو رفتی و اگه بدون دادن سهمیه "شب بخیر"ت خوابشون ببره بی خوابی میگیری و خودت رو لعنت میکنی که آخه این پسره چی داره احمق؟
اما صبح که بلند شی باز کورمال کورمال دنبال گوشی میگردی تا از "صبح بخیر" ی که با شکلک بوسه برات فرستاده مطمئن شی

با مردهای دسته اول میشه به زندگی فخر فروشی کرد!
با مردهای دسته دوم میشه هیچ کاری نکرد!
و آخ که لحظه های "هیچ کاری نکردن" لذت بخش ترین تیکه های رابطه ست.