فقط تو می دانی که
فقط تو می دانی که
تنها انگیزه ی همیشگی من
برای خواندن دعای باران
تجسم لحظه های خیس تن توست
با ترکیب عطر مرطوب زیر گردنم
و خلق لحظه بوسیدن لبهای رنگ شده ات
با لذت همراهی چند قطره ی باران آویزان از آن
در خلوت ترین کوچه ی بن بست شهر
زیر هشتی خانه ای متروک
و خنده های بلند چند کودک بازیگوش از تماشای لباسهای خیسمان
که همیشه
جذابیت عریانی این صحنه را
دو چندان می کرد
تنها انگیزه ی همیشگی من
برای خواندن دعای باران
تجسم لحظه های خیس تن توست
با ترکیب عطر مرطوب زیر گردنم
و خلق لحظه بوسیدن لبهای رنگ شده ات
با لذت همراهی چند قطره ی باران آویزان از آن
در خلوت ترین کوچه ی بن بست شهر
زیر هشتی خانه ای متروک
و خنده های بلند چند کودک بازیگوش از تماشای لباسهای خیسمان
که همیشه
جذابیت عریانی این صحنه را
دو چندان می کرد
۳.۶k
۲۷ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.