گفت : تلخ می نویسی
گفت : تلخ می نویسی
لبخند عمیقی زدم و قلم را بار دیگر روی کاغذ رقصاندم...
و به آرزوهای برباد رفته ام فکر کردم....
به آدم های از دست رفته...
به بغض های گاه و بی گاه وسط خیابان...
قلبی که تلخی اش درهم رفتگی ابرو هایم را عمیق تر میکند
ومن باز هم سکوت میکنم و تمام عقده ها و دلخوری هایم را روی کاغذ بی گناه خالی میکنم...
لبخند عمیقی زدم و قلم را بار دیگر روی کاغذ رقصاندم...
و به آرزوهای برباد رفته ام فکر کردم....
به آدم های از دست رفته...
به بغض های گاه و بی گاه وسط خیابان...
قلبی که تلخی اش درهم رفتگی ابرو هایم را عمیق تر میکند
ومن باز هم سکوت میکنم و تمام عقده ها و دلخوری هایم را روی کاغذ بی گناه خالی میکنم...
۹۸۶
۲۹ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.