در زندگی مشترک چشمان تان را خوب بگشایید و واقعیت زندگی را
در زندگی مشترک چشمانتان را خوب بگشایید و واقعیت زندگی را دریابید
اگر از افرادی هستید که میخواهید از تجربههای دیگران استفاده کنید و چنانچه تصمیم به آغاز زندگی مشترک گرفتهاید، به این هشت نکته توجه کنید تا از برخی واقعیتهای مهم و هشدار دهنده درباره ازدواج آگاه شوید.
به حتم، وقتی که درگیر مسائل عاطفی میشوید، حاضر نیستید لحظهای هم به این موارد فکر کنید. ولی، زندگی کتاب داستان نیست و همه روزهایش خوشایند و دلچسب شما نخواهد بود، پس قبل از آنکه طعمه خوش خیالیهای خود شوید، چشمانتان را خوب بگشایید و واقعیت زندگی را دریابید:
1- در زندگی روزهایی وجود دارد که با نگاه کردن به چهره همسرتان که در نزدیکی شما به خواب رفته است، با خود میگویید: «آیا این همان کسی است که باید برای همیشه با او باشم». وقتی میخواهید ازدواج کنید، با خود میاندیشید که در انتخاب همسرتان درست عمل کردهاید و نیمهه گمشده خودتان را یافتهاید و حاضر هستید آنقدر در کنار و همراه او بمانید تا مرگ شما را از هم جدا کند. اما، به ناگاه یک روز از خواب بیدار میشوید و درمییابید که همسرتان آن کسی نیست که شما میپنداشتید و نمیتواند لحظههای زندگیتان را از شادی و نشاط پر کند. به علاقهای که به او دارید، شک کرده و به علاقه او نیز نسبت به خودتان شک میکنید. حتی، ممکن است گاهی با خود بیندیشید که چرا این فرد را به عنوان شریک زندگی انتخاب کردم و یا چرا در امر ازدواج شتاب کردم؛ اما، حقیقت امر این است که شما معنای واقعی ازدواج را درک نکردهاید و زمانی که این جمله را بر زبان میآوردید: «من شریک تو خواهم بود، در غمها و شادیها»، درک درستی از این جمله نیز نداشتید.
جنس رابطه شما و همسرتان براساس یک زندگی یک روزه بوده است. زیرا، با رسیدن روزهای تکراری و یکنواخت شدن همه چیز، دیگر حاضر به تحمل وضعیت نیستید. با شروع حرکت پنهانی ناامیدی به سمت زندگیتان به طور آشکارا احساس تنهایی و پشیمانی میکنید؛ «نه، او همان کسی نیست که من میخواستم.» زیبایی آن تصویری که از ازدواج در ذهن پرورانده بودید، از بین میرود و دیگر جلوهای در نظرتان ندارد. شما ازدواج را یک مقصد نمیبینید بلکه به نظرتان ازدواج سفری یکنواخت و خسته کننده است.
از خواب شیرین بیدار شوید و زندگی را با تمام واقعیتهایش بپذیرید. روز را با همه نورهای درخشان و حتی ناملایمش دریابید و باور کنید که امروز روز شادی شماست زیرا، توانستهاید تمام قصههای دورغین درباره سعادت ابدی را از ذهنتان بیرون کنید و حقیقت ازدواج و قصه حقیقی زندگی را با تمام سختیها و ترسهایش باور کنید.
2- در زندگی روزهایی وجود دارد که باید در آن روزها بیش از حد تصورتان کار و تلاش کنید.
همگان بر این باورند که ازدواج و زندگی مشترک نیاز به صرف انرژی و زمان بسیار دارد و شما در خیال خامتان به این میاندیشید که با کشمکش و دعوا میتوانید بسیاری از عادات آزار دهنده همسرتان را اصلاح کنید. شما کمر همت به انجام اینکار بستهاید و برای رسیدن به این هدف انرژی بسیاریی را صرف میکنید. اما، به این نکته نیز توجه داشته باشید که انسانها طبیعتی پیچیده دارند و رسیدن به چنین هدفی در اصل ساده و آسان نیست.
انسانها هر کدام با شخصیت متفاوتی که دارند، دنیای مجهول و مبهمی هستند. ما باید یکدیگر را با هر آنچه هستیم، بپذیریم. ازدواج یعنی بالا بردن سطح بینش و آگاهی. هر چه میزان آگاهی شما افزایش یابد، همسرتان نیز با مشاهده رشد بینش شما کمی خود را تغییر خواهد داد و بالعکس.. به این ترتیب، دو نفر در کنار هم رشد کرده و میبالند. در واقع، کار اصلی هر یک یافتن راهی برای پرورش یافتن یکدیگر است. در ازدواج کوشش، امری همیشگی است. بنابراین، به خودتان و همسرتان زیاد سخت نگیرید.
3- در زندگی روزهایی هست که شب هنگام با عصبانیت بسیار به رختخواب میروید و صبح دم، هنگام بیدار شدن از خواب، از روز قبل نیز عصبانیتر هستید.
شما نیاز به آرامش و خونسردی بیشتری دارید. باید به یک دیدگاه ثابت برسید. باید کمی به زندگیتان استراحت دهید. هر جنگ و منازعهای نیاز به تنفس و استراحت دارد. یک توقف کوچک در هر دعوا به شما اعلام میکند که میزان عصبانیتتان چقدر است و تا چه مرزی پیش رفتهاید و چقدر آسیبب دیدهاید. ممکن است منازعه و دعوای شما از یک قدرنشناسی و ناسپاسی کوچک شروع شده باشد و آنقدر بیهوده رشد کرده و بالیده است که حالا از بدی لبریز شدهاید. وقتی چنین وضعیتی برایتان پیش آمد، فرصت یک استراحت کوتاه را از خود و همسرتان دریغ نکنید تا بتوانید همه چیز را بهتر ببینید و خشمتان را مهار کنید تا بر شما چیره نشود.
برخی مواقع یک بحث منطقی خیلی سریع تبدیل به مشاجرهای احمقانه میشود و به دنبال آن خطاهای دیگر یکی بعد از دیگری به
اگر از افرادی هستید که میخواهید از تجربههای دیگران استفاده کنید و چنانچه تصمیم به آغاز زندگی مشترک گرفتهاید، به این هشت نکته توجه کنید تا از برخی واقعیتهای مهم و هشدار دهنده درباره ازدواج آگاه شوید.
به حتم، وقتی که درگیر مسائل عاطفی میشوید، حاضر نیستید لحظهای هم به این موارد فکر کنید. ولی، زندگی کتاب داستان نیست و همه روزهایش خوشایند و دلچسب شما نخواهد بود، پس قبل از آنکه طعمه خوش خیالیهای خود شوید، چشمانتان را خوب بگشایید و واقعیت زندگی را دریابید:
1- در زندگی روزهایی وجود دارد که با نگاه کردن به چهره همسرتان که در نزدیکی شما به خواب رفته است، با خود میگویید: «آیا این همان کسی است که باید برای همیشه با او باشم». وقتی میخواهید ازدواج کنید، با خود میاندیشید که در انتخاب همسرتان درست عمل کردهاید و نیمهه گمشده خودتان را یافتهاید و حاضر هستید آنقدر در کنار و همراه او بمانید تا مرگ شما را از هم جدا کند. اما، به ناگاه یک روز از خواب بیدار میشوید و درمییابید که همسرتان آن کسی نیست که شما میپنداشتید و نمیتواند لحظههای زندگیتان را از شادی و نشاط پر کند. به علاقهای که به او دارید، شک کرده و به علاقه او نیز نسبت به خودتان شک میکنید. حتی، ممکن است گاهی با خود بیندیشید که چرا این فرد را به عنوان شریک زندگی انتخاب کردم و یا چرا در امر ازدواج شتاب کردم؛ اما، حقیقت امر این است که شما معنای واقعی ازدواج را درک نکردهاید و زمانی که این جمله را بر زبان میآوردید: «من شریک تو خواهم بود، در غمها و شادیها»، درک درستی از این جمله نیز نداشتید.
جنس رابطه شما و همسرتان براساس یک زندگی یک روزه بوده است. زیرا، با رسیدن روزهای تکراری و یکنواخت شدن همه چیز، دیگر حاضر به تحمل وضعیت نیستید. با شروع حرکت پنهانی ناامیدی به سمت زندگیتان به طور آشکارا احساس تنهایی و پشیمانی میکنید؛ «نه، او همان کسی نیست که من میخواستم.» زیبایی آن تصویری که از ازدواج در ذهن پرورانده بودید، از بین میرود و دیگر جلوهای در نظرتان ندارد. شما ازدواج را یک مقصد نمیبینید بلکه به نظرتان ازدواج سفری یکنواخت و خسته کننده است.
از خواب شیرین بیدار شوید و زندگی را با تمام واقعیتهایش بپذیرید. روز را با همه نورهای درخشان و حتی ناملایمش دریابید و باور کنید که امروز روز شادی شماست زیرا، توانستهاید تمام قصههای دورغین درباره سعادت ابدی را از ذهنتان بیرون کنید و حقیقت ازدواج و قصه حقیقی زندگی را با تمام سختیها و ترسهایش باور کنید.
2- در زندگی روزهایی وجود دارد که باید در آن روزها بیش از حد تصورتان کار و تلاش کنید.
همگان بر این باورند که ازدواج و زندگی مشترک نیاز به صرف انرژی و زمان بسیار دارد و شما در خیال خامتان به این میاندیشید که با کشمکش و دعوا میتوانید بسیاری از عادات آزار دهنده همسرتان را اصلاح کنید. شما کمر همت به انجام اینکار بستهاید و برای رسیدن به این هدف انرژی بسیاریی را صرف میکنید. اما، به این نکته نیز توجه داشته باشید که انسانها طبیعتی پیچیده دارند و رسیدن به چنین هدفی در اصل ساده و آسان نیست.
انسانها هر کدام با شخصیت متفاوتی که دارند، دنیای مجهول و مبهمی هستند. ما باید یکدیگر را با هر آنچه هستیم، بپذیریم. ازدواج یعنی بالا بردن سطح بینش و آگاهی. هر چه میزان آگاهی شما افزایش یابد، همسرتان نیز با مشاهده رشد بینش شما کمی خود را تغییر خواهد داد و بالعکس.. به این ترتیب، دو نفر در کنار هم رشد کرده و میبالند. در واقع، کار اصلی هر یک یافتن راهی برای پرورش یافتن یکدیگر است. در ازدواج کوشش، امری همیشگی است. بنابراین، به خودتان و همسرتان زیاد سخت نگیرید.
3- در زندگی روزهایی هست که شب هنگام با عصبانیت بسیار به رختخواب میروید و صبح دم، هنگام بیدار شدن از خواب، از روز قبل نیز عصبانیتر هستید.
شما نیاز به آرامش و خونسردی بیشتری دارید. باید به یک دیدگاه ثابت برسید. باید کمی به زندگیتان استراحت دهید. هر جنگ و منازعهای نیاز به تنفس و استراحت دارد. یک توقف کوچک در هر دعوا به شما اعلام میکند که میزان عصبانیتتان چقدر است و تا چه مرزی پیش رفتهاید و چقدر آسیبب دیدهاید. ممکن است منازعه و دعوای شما از یک قدرنشناسی و ناسپاسی کوچک شروع شده باشد و آنقدر بیهوده رشد کرده و بالیده است که حالا از بدی لبریز شدهاید. وقتی چنین وضعیتی برایتان پیش آمد، فرصت یک استراحت کوتاه را از خود و همسرتان دریغ نکنید تا بتوانید همه چیز را بهتر ببینید و خشمتان را مهار کنید تا بر شما چیره نشود.
برخی مواقع یک بحث منطقی خیلی سریع تبدیل به مشاجرهای احمقانه میشود و به دنبال آن خطاهای دیگر یکی بعد از دیگری به
۳.۰k
۲۹ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.