چقدر این روزها ؛
چقدر این روزها ؛
همہ پاییز را بهانہ کرده اند ،
یکے نیامدهاش را از پاییز میخواهد ،
یکے آمدنهایے را در پاییز انتظار میکشد ،
یکے مدام از نرسیدنهایش میگوید ،
یکے از خش خش برگها آرامش میخواهد ،
...چقد پاییز کار دارد براے تمام این بنده خداها...!
فکر کن!!
لابد با خودش میگوید زمستانے را رقصیده اندُ
بهارے را روییدهاندُ تابستانے را لمیدهاند و حال کہ فصل خزان آمده فکر خستگے هاشان افتاده اند!
خُب حق دارد پاییز دلگیر باشد...
همہ پاییز را بهانہ کرده اند ،
یکے نیامدهاش را از پاییز میخواهد ،
یکے آمدنهایے را در پاییز انتظار میکشد ،
یکے مدام از نرسیدنهایش میگوید ،
یکے از خش خش برگها آرامش میخواهد ،
...چقد پاییز کار دارد براے تمام این بنده خداها...!
فکر کن!!
لابد با خودش میگوید زمستانے را رقصیده اندُ
بهارے را روییدهاندُ تابستانے را لمیدهاند و حال کہ فصل خزان آمده فکر خستگے هاشان افتاده اند!
خُب حق دارد پاییز دلگیر باشد...
۹۰۵
۰۲ آبان ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.